تحریم‌های بی‌اثر و ضرورت بازگشت به دامن عقلانیت *

علیرضا زاکانی نامزد سابق ریاست‌جمهوری و شهردار فعلی تهران در سخنانی آثار منفی تحریم بر اقتصاد ملی را فقط ۵درصد عنوان کرده، و مدعی شده‌است ۹۵درصد دیگر نتیجه کارنابلدی و سوءمدیریت دولتمردان است. (۱) این ادعا شاید به دلیل این که حتی یک بررسی سطحی در حوزه اقتصاد بی‌پایگی آن را فریاد می‌زند، از دید ناظران بی‌اهمیت بوده، و پرداختن به آن را موجه ندانند. اما از دید نگارنده و با توجه به سیر اظهارنظرهای این‌چنینی در بیش از دو دهه اخیر، ارزش تأمل دارد.

اقتصاد ایران در چند ده‌سال گذشته همواره با جریان فزاینده تحریم‌ روبه‌رو بوده‌، و آثار این تحریم‌ها از دهه ۸۰ به‌طور جدی در حوزه‌های مختلف اقتصاد ظاهر شده‌اند. از همان ابتدای کار دو رویکرد متفاوت در مورد جریان تحریم از سوی سیاسیون و صاحب‌منصبان کشور مطرح شد. گروه اول معتقد بودند تشدید تحریم‌ها بنیان اقتصاد ملی را تهدید می‌کند، و باید تلاش کنیم تا مانع این کار بشویم. آنان کاهش تنش و افزایش تعامل مثبت با جهان را به‌عنوان یک ضرورت توصیه می‌کردند. اما گروه دوم تحریم‌ را سیاستی شکست‌خورده معرفی می‌کردند که نمی‌تواند لطمه‌ای به اقتصاد کشور بزند، و بنابراین ضرورتی ندارد برای کاستن از شدت تحریم کوچکترین امتیازی به طرف مقابل بدهیم.

با قدری مسامحه می‌توان‌گفت برای گروه اول رونق اقتصاد ملی اولویت اول بود، و گروم دوم هدفی دیگری را دارای اولویت می‌دانستند و اگر به آثار اقتصادی تحریم اشاره می‌کردند، فقط برای دفاع از سیاست موردنظرشان و کم‌هزینه نشان دادن آن بود. این گزاره به ویژه با بررسی تغییرات دیدگاه‌های آنان در مورد آثار تحریم اثبات می‌شود. زیرا آنان در ابتدا از بی‌اثر بودن و حتی مفید بودن تحریم سخن می‌گفتند، و در سال‌های بعد با ظاهر شدن آثار مخرب تحریم، تلاش کردند ضعف مدیریت را مقصر جلوه داده، و تحریم را از زیربار اتهام برهانند. اما در عمل و وقتی خود سکان اجرایی کشور را در دست گرفتند، با به‌اصطلاح «اصلاح شیوه مدیریت» نتوانستند ادعای خود را ثابت کنند.

در این رابطه موارد زیر گفتنی است:

۱ – گروه اول در برآورد خسارت‌های تحریم به افزایش قیمت واردات و فرصت‌های ازدست‌رفته کسب درآمد اشاره می‌کنند. شاید این محاسبات تمام ابعاد خسارات تحمیلی را دربر نگیرد، اما به‌هرحال مبتنی بر واقعیات و کمیات است. اما گروم دوم هرگز مبنایی محاسباتی برای ادعاهای خود ارائه نمی‌کنند، که مثلاً با چه محاسباتی به نسبت ۱۰درصد یا ۲۰درصد رسیده‌اند.

۲ – گروه دوم هرگز به این پرسش مهم پاسخی روشن نمی‌دهند که حتی اگر آثار مخرب تحریم را در همان حد ادعایی آنها خلاصه کنیم، در شرایطی که دولتمردان بسیاری از کشورها برای بالا بردن سطح رفاه مردمشان حتی از فرصت‌های یک و دو درصدی هم نمی‌گذرند، ملت ایران این خسارت ۲۰درصدی را در مقابل چه دستآوردی باید تحمل کند و آیا کسب این دستآورد راه دیگری غیر از تحمل سنگینی تحریم نداشت؟

۳ – گروه دوم هرگز به این نکته مهم نپرداخته‌اند که حد مجاز تحمل خسارات تحریم چند درصد است. یعنی اگر سهم تحریم در مشکلات کشور به ۳۰درصد یا بیشتر برسد، آیا آنان تلاش‌هایی از نوع تنش‌زدایی برای رفع تحریم را مجاز خواهنددانست، یا بازهم خواهندگفت این سهم زیاد نیست و فقط ۳۰درصد است؟!

۴ – در رقابت‌های انتخاباتی بهار ۱۴۰۰ گروه دوم با ادعای این که برای حل تمام مشکلات کشور برنامه دارد،(۲) و مشکلات نه ناشی از تحریم بلکه ناشی از بی‌عرضگی و بی‌فکری مسؤولان است با جدیت وارد میدان شد. البته زاکانی که خود یکی از نامزدها بود، عبارت بی‌غیرتی را هم به آن‌ها افزود. (۳) به‌هرتقدیر دولتی که در اختیار گروه دوم بود با این ادعا که در زمانی کوتاه همه مشکلات را حل خواهدکرد، سکان اجرایی کشور را در دست گرفت، اما با برنامه هفت‌هزار صفحه‌ای نتوانست گره از کار مردم بگشاید. این بود که امپراطوری رسانه‌ای حامی گروه دوم دست به کشفی بدیع زد: آواربرداری!

ادعا شد دولت قبلی آن‌قدر کار را خراب کرده، که دولت سیزدهم باید ماه‌ها تلاش بکند تا این آوار خرابی‌ها را از روی اقتصاد ملی بردارد و تازه آن وقت قادر خواهدبود به وعده‌هایش جامه عمل بپوشاند. اما پرسشی که بی‌جواب ماند این بود که آیا مگر در ایام تبلیغات انتخاباتی و دادن وعده حل فوری مشکلات درکی از این مسأله آوار نداشتند، و اصلاً چطور می‌توان بدون شناخت وضعیت اقتصاد کشور و خرابی‌های ادعایی، هفت‌هزار صفحه برنامه تهیه کرد؟

۵ – سخنوران و سیاسیون همسو با گروه دوم در طول سالیان گذشته اظهارنظرهای عجیبی مطرح کرده‌اند که با عالم واقع فاصله نجومی داشته‌اند. اولی ادعا می‌کند کشورمان حتی در شرایط تحریم هم می‌تواند سالانه ۲۰۰میلیارد دلار صادرات غیرنفتی داشته‌باشد. (۴) دومی می‌گوید اگر دولت هیچ کاری با اقتصاد نداشته‌باشد، تورم ۱۵درصد کاهش می‌یابد! (۵) سومی می‌گوید اگر نفت ایران را تحریم کنند، قیمت نفت به بالای ۲۰۰دلار می‌رسد. (۶) و آن دیگری در شرایطی که حتی یک کتابچه در مورد آداب دیپلماسی و مبانی سیاست‌ خارجی تورق نکرده، در مورد مهم‌ترین مسائل کشور برای دستگاه دیپلماسی خط و نشان می‌کشد و آن‌ها را به ترسیدن از «قارقارک»های دشمن متهم می‌کند.

۶ – از همه جالبتر اظهار نظر اخیر علیرضا زاکانی است: او می‌گوید برخلاف نظرش در بهار ۱۴۰۰ اینک معتقد است فقط ۵درصد مشکلات کشور ناشی از تحریم است! مگر در این چهارسال چه تغییری در اقتصاد کشور مشاهده شده، که ایشان از نرخ ۱۵ الی ۲۰درصد کوتاه آمده و به ۵درصد رضایت داده‌است؟!

به باور نگارنده اولین قدم برای اصلاح امور کشور این است که کلیه سخنوران و سیاسیونی که آرزوی پیشرفت و اعتلای ایران را دارند، بدون تعارف از این جریان فکری پرسروصدا و البته کم‌طرفدار که باید آن را جریان «منهای عقلانیت» نام نهاد، برائت جسته، و با خودداری از همراهی گاه و بیگاه به تداوم حضور مقتدرانه آن در سپهر سیاسی کشور خاتمه بخشند.

————————-

* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره یکشنبه ۶ – ۷ – ۱۴۰۴ به چاپ رسیده‌است.

۱ – مراجعه کنید به:

زاکانی: ۹۵ درصد مسائل هیچ ارتباطی به تحریم ندارد

۲ – مراجعه کنید به:

آیت‌الله رئیسی در بدون تعارف: برای حل مشکلات برنامه دارم

نکته قابل‌تأمل در رابطه با این مصاحبه این است که خبرگزاری وابسته به نهادی عمومی در عین این‌که در ایام تبلیغات انتخاباتی اخبار انتخابات و اظهارنظرهای همه نامزدها را پوشش داده، با هیچکدامشان غیر از مسؤول بالاتر خود مصاحبه اختصاصی نداشته‌است، و شاید انتشار مصاحبه بالا را یکی از مصداق‌های بارز همان پدیده‌ای بدانیم که بعدها «ناترازی» نام گرفت!

۳ – مراجعه کنید به:

نظر زاکانی درباره تحریم‌ها عوض شد

۴ – مراجعه کنید به:

دفاع سعید جلیلی از «بدون ارتباط با غرب و حتی شرایط تحریم»

۵ – مراجعه کنید به:

خاندوزی: دولت بعدی هیچ اقدامی انجام ندهد، تورم ۱۵-۱۰ درصد پایین می‌آید

۶ – مراجعه کنید به:

پیش‌بینی غلط نفتی آقای وزیر و کیهان

همچنین مطالعه یادداشت زیر را هم پیشنهاد می‌کنم:

نفت دویست دلاری؛ رویایی که تعبیر نشد

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.