راه و بیراهه در بهار ۹۶ (بخش ششم) *
محور پنجم – آزادیهای فردی
امروزه در بین فعالان سیاسی کشورمان دو گرایش عمده درباب آزادیهای فردی قابلمشاهده است:
یک گروه به ضرورت محدود ساختن آزادیهای فردی باور داشته، و ابایی از تحمیل اینگونه محدودیتها به شهروندان ندارند. درمقابل گروه دوم بر دفاع از آزادیهای فردی و کاهش اینگونه محدودیتها تأکید دارند.
مباحثی مانند محدودیت برگزاری کنسرت، فعالیت گشت ارشاد، تعطیلی کلاسهای موسیقی، جمعآوری آنتنهای ماهواره، و ارسال امواج پارازیت همه و همه جزو موضوعات جروبحث بین دو گروه فوق است.
گروه اول که به اعمال محدودیت حداکثری معتقد هستند، میگویند باید از طریق جلوگیری از گسترش رفتارهای غلط، موجبات اصلاح جامعه را فراهم آوریم. اما گروه دوم اعمال این محدودیتها را موحب افزایش نارضایتی شهروندان و حرکتی در مسیر سلب آزادی و کرامت انسانها میدانند. به بیان مختصر، اختلاف این دو گروه به مبحث بهشت اجباری برمیگردد. گروه دوم میگویند خواسته گروه اول اعزام اجباری شهروندان به بهشت از طریق محدود ساختن آزادیهای فردی آنان است! اما این اقدامات اثر مطلوبی ندارد، زیرا شهروندان خود باید درباب اعمال و رفتار خود آزادانه تصمیم بگیرند.
جریانهای تندرو وابسته به گروه اول حتی به این میزان از اعمال محدودیت هم بسنده نمیکنند، و در عمل نشان دادهاند که هرگاه فرصتی در اختیارشان قرار گیرد، از تشدید محدودیتها و تحمیل سلیقه فراقانونی خود هیچ ابایی ندارند.
اوایل خردادماه ۹۳ رئیسجمهور گفت: “بگذاریم مردم خودشان راه بهشت را انتخاب کنند، نمیتوان با زور و شلاق مردم را به بهشت برد”. چندروز بعد آقای سیداحمد خاتمی در پاسخ ایشان گفت: “… غلط است که ما موظف نیستیم جاده بهشت را صاف کنیم، رسالت این است که جاده بهشت صاف شود، بههمین جهت حکومت وظیفه دارد جاده را برای بهشتی شدن مردم هموار کند”. آقای علمالهدی امامجمعه مشهد نیز گفت: “شلاق که سهل است با همه قدرت جلوی کسانی که مانع بهشت رفتن مردم شوند، خواهیمایستاد”.
در جهان پرآشوب امروز، و در عصر حاکمیت رسانهها، تحمیل اینگونه محدودیتها به شهروندان و بیاعتنایی به خواسته آنان، دستآوردی جز دلسرد شدن مردم، افزایش ناهنجاریهای اجتماعی، و در نهایت تهدید وحدت و همدلی مردم نخواهدداشت. بیتردید یکی از علل مهم گسترش مهاجرت نسل جوان نخبه کشور و تمایل آنان به زندگی در دیار غربت و تحمل دشواریهای مهاجرت، همین اعمال محدودیت بر آزادیهای فردی است. همچنین اعتراف سخنوران گروه اول به وجود مشکلات گسترده در این حوزه و بهاصطلاح نیاز به اعمال محدودیت و نظارت بیشتر بر رفتار شهروندان، دقیقاً به این معنی است که اعمال محدودیت برای سالیان طولانی نتیجه مطلوب آنان را به بار نیاوردهاست.
بدینترتیب، میتوانیم معبر موردعلاقه گروه اول را “بیراهه” بنامیم، زیرا کمکی به پیشرفت مادی و معنوی جامعه نمیکند، و درواقع منتهی به بحران اجتماعی میشود. طبعاً معبر موردنظر گروه دوم به “راه” نزدیکتر است.
حال سؤال این است که سخنوران شاخص معتقد به ضرورت محدود کردن آزادیهای فردی از نامزدهای مخالف دولت حمایت میکنند یا از نامزدهای موافق دولت؟
—————————————-
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره سهشنبه ۲۶ – ۲ – ۹۶ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: یککمی سیاسی