ویلای لواسان و آفات جریان عدالتخواهی *
چندروزی است که ماجرای ویلای لواسان که در اختیار سرلشکر فیروزآبادی بوده، بهدنبال انتشار نامه یک تشکل دانشجویی به دادستان تهران موردتوجه رسانهها قرار گرفتهاست. این تشکل دانشجویی اعلام کرده که از اوایل آذرماه گذشته پیگیر این پرونده بوده، اما به دلیل “تعلل” برخی نهادهای مسؤول این ملک هنوز تخلیه نشده، و در اختیار مالک آن یعنی ستاد اجرایی قرار نگرفتهاست. این تشکل رسانهای کردن پرونده را راهی برای “اعمال فشار بر نهادهای مسؤول و شخص متصرف” عنوان کردهاست.
نامه مورداشاره انعکاس رسانهای گستردهای یافت. آقای احمد توکلی رئیس مؤسسه دیدهبان شفافیت گفت این مؤسسه بنا دارد پرونده را بررسی و اعلام نظر کند. سرلشکر فیروزآبادی نیز طی بیانیهای اعلام کرد که برخلاف ادعای تشکل دانشجویی به محض دریافت دستور مقام معظم رهبری نسبت به تحویل ملک مزبور اقدام کردهاست. طبعاً در روزهای آتی ابعاد بیشتری از این پرونده برای افکار عمومی آشکار خواهدشد. زیرا نگارندگان نامه مورداشاره برخی اشخاص و نهادهای رسمی کشور را به قصور یا تقصیر متهم کردهاند، که باید منتظر انتشار دفاعیات آنان بود.
در این یادداشت بحث بر سر درست یا نادرست بودن اتهامات، ارزیابی و آسیبشناسی روند واگذاری و بازپسگیری چنین املاکی، برآورد میزان رانت تعلقگرفته به افراد ذینفع یا شیوه بهرهبرداری از این املاک نیست، که امید است با ورود رسانههای منصف و بیطرف به این پرونده، تمام سؤالات قابلطرح در این قبیل ماجراها شکافته و روشن شوند. بلکه بحث بر سر “افشاگری و عدالتخواهی” است.
این را که یک تشکیلات سیاسی در شرایط امروز جامعه رانتزده وارد میدان مبارزه برای بازپسگیری اموال عمومی شود، باید به فال نیک گرفت و از آن استقبال کرد. اما در همان نگاه اول به روند افشاگری موردنظر، چند نکته جلبتوجه میکنند:
۱ – تشکل دانشجویی از شروع با دانهدرشتها صحبت میکند، و در اولین قدم به این پرونده میپردازد. گویی پروندهای بزرگتر از این مورد سراغ ندارد.
۲ – هرچند به تداوم کار و برخورد با موارد دیگر اشاره شده، و اما از متن بیانیهها نمیتوان برداشت کرد که به طور مشخص پرونده یا پروندههای دیگری هم در دست اقدام هستند.
۳ – تشکل دانشجویی اعلام کردهاست که بعد از ششماه پیگیری پرونده ناگزیر از “رسانهای کردن موضوع” شدهاست. به بیان دیگر در صورت همکاری اشخاص و نهادها، این تشکل ارائه گزارش شفاف به شهروندان و مالکان حقیقی این املاک را ضروری نمیدید.
۴ – این تشکل و حامیان آن برنامهای منسجم برای مقابله با رانتخواری و برخورداریهای خاص ارائه نکرده، و صرفاً به بیان کلیات پرداختهاند. نقش رسانهها، ضرورت رسیدن به جامعهای شفاف، حمایت از حق “دانستن” شهروندان، حمایت از مدیرانی که طالب شفافیت هستند، و برخورد با مدیران گریزان از شفافیت نه در کارنامه این تشکل دیدهمیشوند و نه در برنامههایشان مورداشاره قرار گرفتهاند.
با کنار هم گذاشتن این چند نکته قابلتأمل ازیکسو، و توجه به این نکته که طی سالیان گذشته “حربه افشاگری” بارها و بارها نه با هدف اصلاح امور بلکه با هدف از میدان بهدر کردن رقبا مورد استفاده برخی رسانهها و تشکلهای سیاسی قرار گرفتهاست، از سوی دیگر، نمیتوان این ادعا را بیپایه تلقی کرد که اهداف سیاسی خاصی پشت این “رسانهای کردن” قرار دارند، و هدف فقط عدالتخواهی و تلاش برای رسیدن به جامعهای سالم و بدون رانت نیست. به بیان دیگر حامیان این تشکل خود را در معرض این اتهام قرار دادهاند که بهاصطلاح نه از سر حب ایران بلکه از سر بغض امریکا وارد این میدان جنجالی شدهاند.
عدالت آرمانی والا و مقدس و عدالتخواهی صفتی ارزشمند و شایسته احترام است. اما به همان میزان تقدس و اعتبار این عبارات، باید کوشید ساحت عدالتخواهی آلوده شائبه نگردد، و اهداف و اغراض سیاسی حکمران مطلق میدان نباشند.
امروز همه عدالتخواهان ایرانی اگر قصد استفاده ابزاری از عبارت “عدالتخواهی” را ندارند، باید در قالب یک فراخوان بزرگ ملی آماده همراهی با همدیگر باشند، و در قدم اول با ساماندهی یک گفتگوی ملی برای رسیدن به توافق و تفاهم در معنی عدالت و عدالتخواهی همراهی کنند. آنان باید عدالتخواهی را یک حق و یک رسالت برای همگان بدانند و از حق عدالتخواهی همه جریانهای سیاسی دفاع کنند. ازاینرو باید گفت اولین محک شناخت عدالتخواهی اصلی و بدلی از یکدیگر شکستن انحصار در بازارِ خواستن عدالت است. بهراستی گفتمان عدالت برای صاحبان کدام سلیقه سیاسی هدفی والا و برای کدام گروهها وسیلهای برای کسب قدرت سیاسی است؟
————————–
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره دوشنبه ۱۱ – ۴ – ۹۷ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: رانتخواری و فساد, یککمی سیاسی