از معامله قرن تا معامله یک قران *

از همان ابتدا که ایده معامله قرن از طرف تیم ترامپ مطرح شد، برای بسیاری از ناظران و تحلیلگران مسائل خاورمیانه چنین تصوری شکل گرفت که حرفی نو در باب خاورمیانه مطرح خواهدشد و خواهدتوانست شرایط منطقه را به نفع کاخ سفید و همپیمان استراتژیکش رژیم صهیونیستی تغییر دهد. این تصور به‌ویژه با مشاهده خوشحالی صهیونیست‌ها و لبخند رضایتشان بعد از خروج یکجانبه امریکا از برجام، تقویت می‌شد. از سوی دیگر رویکرد زورمدارانه ترامپ که در همه میدان‌ها طالب امتیازگیری از طرف مقابل است، به این تصورات دامن می‌زد.
بااین‌حال از همان ابتدا ابهاماتی در مورد ماهیت این طرح و شانس موفقیت آن مطرح بود. زیرا تنها ابزاری که ترامپ و همفکرانش برای استفاده در این میدان در اختیار دارند، ابزار مالی است، که به نظر می‌رسید ترامپ تاجرمسلک در استفاده از آن به‌شدت محتاط خواهدبود. زیرا او از روز نخست که تبلیغات انتخاباتی خود را شروع کرد، از سیاست دولت‌های پیشین امریکا در خاورمیانه انتقاد کرد که هفت‌هزار میلیارد دلار در منطقه هزینه کرده‌اند و دستآوردی نداشته‌اند. بنابراین این انتظار که او سیاست راهبردی خود برای منطقه حساس خاورمیانه را بر پایه هزینه‌ نامحدود طراحی کند، دور از ذهن می‌نمود. همچنین او و همفکرانش ابزار دیگری غیر از ابزار مالی برای پاک کردن صورت مسأله فلسطین و شکل دادن آنچه به‌اصطلاح مقامله قرن خوانده‌شد، ندارند.
کاخ سفید برای پیشبرد برنامه‌های خود در منطقه باید مشوق‌های مالی به‌کاربگیرد تا ملت‌های منطقه را از حمایت معنوی از ملت فلسطین دور کنند. سپس در شرایطی که ملت فلسطین پشتیبان معنوی خود را از دست داده، با ابزارهای مالی و با به‌اصطلاح سر کیسه را شل کردن، این ملت مظلوم را وادار کنند تا در ازای برخورداری از امتیازات مالی از حقوق خود بگذرد. و علاوه براین آنان باید با اعطای رشوه به اشغالگران کودک‌کش آنان را هم راضی کنند تا الزامات این “طرح” را بپذیرند.
اینک با رونمایی از گام اول معامله قرن، بخش مهمی از ابهامات برطرف شده‌است. یک مشوق ۵۰ میلیارد دلاری که نیمی از آن به فلسطینی‌ها تخصیص خواهدیافت و نیمی دیگر به ملت‌های اردن و مصر و لبنان. البته درست مشابه طرحی که ترامپ برای احداث دیوار در مرز با مکزیک داشت و می‌خواست هزینه آن را از مکزیکی‌ها بگیرد، هزینه این معامله قرن هم عمدتاً توسط دولت‌های منطقه تأمین خواهدشد!
با توجه به همین گام اول، می‌توان تصویر روشن‌تری از گام‌های بعدی این به‌اصطلاح معامله قرن تهیه کرد: امریکای ترامپ بنا نیست هزینه کند. ازاین‌رو می‌توان ادعا کرد معامله قرن برخلاف عنوان پرطمطراقش معامله یک قران هم نیست، و نمی‌تواند تأثیر قابل‌عنایتی در سپهر سیاسی خاورمیانه بگذارد.
خاورمیانه طی چنددهه گذشته شاهد سیاست‌های گوناگون قدرتمندان جهان بوده‌است. از اعلامیه بالفور در حمایت از صهیونیست‌ها گرفته، تا طرح‌هایی چون خاورمیانه بزرگ و کوچک، طرح زمین در برابر صلح و در نهایت راه‌انداختن اژدهای داعش برای تخریب اقتصاد منطقه و درهم شکستن خط مقاومت. در چنین شرایطی اگر آقای ترامپ حتی موفق به دست زدن به معامله بزرگی در منطقه شود و اسم آن را معامله قرن هم بگذارد، چیزی تغییر نخواهدکرد، و از این نمد کلاهی برای رژیم کودک‌کش صهیونیستی تهیه ‌نمی‌شود. چرا که همزمان با رونمایی از گام اول این مثلاً معامله قرن، شاهد افزایش همراهی و همگرایی بین جریان‌های سیاسی مختلف در منطقه و شکل‌گیری جبهه دیگری برای مقاومت در مقابل زیاده‌طلبی صهیونیست‌ها و حامیان خسیسش هستیم که ناکامی دیگری را در کارنامه مستأجر بدحساب و پرمدعای کاخ سفید ثبت خواهندکرد.
———————————
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره چهارشنبه ۵ – ۴ – ۹۸ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.