رشد اقتصاد ملی در سایه گفتگوی ملی *
با مروری بر تجربه توسعه کشورهای موفق جهان میتواندریافت که جریان توسعه همواره همراه با عزم ملی بودهاست. به بیان دیگر ملتی در این مسیر به موفقیت دست یافته که توانسته نیرو و همّت تمام اقشار جامعه و دولتمردان را همسو کند، و با استفاده از این نیرو به پیش برود. این همسویی را میتوان در قالب وحدت ملی و یک خواستن بزرگ که از سوی تمام آحاد جامعه تکرار میشود، و دراصل همگان منافع خود را در آن میبینند، تصویر کرد. با عنایت به این واقعیت، در یک جامعه در حال توسعه میتوان ارتباط تنگاتنگی بین گسستهای اجتماعی و میزان موفقیت در جریان توسعه برقرار کرد، گسستهایی که وحدت ملی و درواقع رسیدن به همسویی و همصدایی در جریان توسعه و تصور منافع مشترک (توسعه برای همه) را تهدید میکنند.
جامعه ایران امروز گرفتار گسستهای متعددی است که همچون موانعی بزرگ بر سر راه توسعه کشور قرار گرفته، و شانس دستیابی به موفقیت را به شدت کاهش میدهند. مهمترین این گسستها را به شرح زیر میتوان برشمرد:
۱ – گسست طبقاتی
طی چند دهه گذشته سیاستهای ناکارآمد اقتصادی و دشواریهایی که کشورمان با آنها روبهرو بوده، شرایطی را ایجاد کرده که فاصله طبقاتی بین دو گروه فقیر و غنی به طرز معنیداری تشدید شدهاست. بهویژه گسترش مناسبات رانتی در جامعه موجب شده جایگاه طبقاتی و درآمدی افراد با توجه به ارتباطات و قدرت لابی آنان تعریف شود. بدینترتیب اکثریت فقیر جامعه که دغدغههای خاص خود را داشته، و موفقیت گروه غنی را نه در سایه سختکوشی و نبوغ که متأثر از روابط شان با کانونهای قدرت میدانند، طبعاً حاضر به همسویی با گروه برخوردار نیستند.
۲ – گسست منطقهای
رشد اقتصادی نامتوازن موجب شده فاصله مناطق کشور از نظر فرصتهای سرمایهگذاری و امکانات زیرساختی بهسرعت افزایش یابد. بهویژه مناطق مرزی کشور مشمول بیتوجهی مضاعف قرار گرفتهاند. در چنین شرایطی پدیدههای نامطلوبی چون کولبری در مناطق مرزی غرب کشور و سوختبری در مناطق مرزی شرق رواج یافتهاست. طبعاً نابرابری منطقهای و رشد نامتوازن مناطق میتواند به همدلی در جریان توسعه آسیب برساند.
۳ – بیاعتنایی به حقوق مالکانه جمعیت بومی
علاوه بر عواملی از نوع توزیع نامتوازن امکانات توسعهای بین مناطق، نادیده گرفتن سهم جمعیت بومی از منابع و ثروتهای منطقه نیز بهنوعی گسست منطقهای را تشدید کردهاست. بهعنوان نمونه اجرای طرحهای بزرگ انتقال آب آنهم در شرایط خشکسالی منتهی به گسترش نارضایتی در برخی مناطق شدهاست؛ یا واگذاری اراضی منابع طبیعی در برخی مناطق به بهرهبرداران خاص و درنتیجه محروم ماندن جمعیت بومی از این دارایی که آن را حق مسلم آبا و اجدادی خود تلقی میکنند، یا بهرهبرداری از معادن آنهم توسط بهرهبرداران خاص که فقط آلودگی زیستمحیطی را نصیب منطقه میکند، یکی از عوامل تهدیدکننده وحدت ملی است، و بهعنوان عامل شتابدهنده گسست منطقهای عمل میکند.
۴ – گسست قومی
سرزمین ایران از دیرباز سکونتگاه اقوام ایرانی بوده که درعین داشتن تاریخ و ارزشهای فرهنگی مشترک، آداب و رسوم و فرهنگ خاص خود را دارند. این تفاوتهای فرهنگی میتواند و باید بهعنوان سرمایهای در جریان توسعه بهکار گرفتهشود، ولی بیتوجهی به این مسأله موجبات ایجاد فاصله بیشتر بین اقوام و تغییر تفاوتهای قومیتی از یک سرمایه و فرصت به یک معضل و تهدید را فراهم میسازد.
۵ – گسست مذهبی
در طول تاریخ پیروان ادیان و مذاهب در سرزمین ایران در کمال صلح و آرامش زیستهاند، و در تاریخ ایران نشانی از جنگ و جدال مذهبی از آن نوعی که در برخی کشورها وجود داشته، یافت نمیشود. بااینحال هرگونه بیتدبیری میتواند این تفاوت را نیز به یک تهدید مبدل سازد. درصورتیکه ایران امروز میتواند در سایه تدبیر و خردورزی الگویی ماندگار و آموزنده از همزیستی پیروان مذاهب و ادیان را به جهان آشفته امروز ارائه کند.
۶ – تقابل بین بخش سنتی و بخش مدرن
توسعه اجتماعی و اقتصادی نامتوازن در کشورهای درحال توسعه معمولاً تقابل بین دو بخش سنتی و مدرن را گسترش دادهاست. زیرا جریان توسعه بهویژه در مراحل اولیه خود طبعاً قادر نبوده تمامی جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده، و به یک میزان تغییرات اجتماعی و فرهنگی را در آنها ایجاد کند. بدینترتیب فاصله بین دو بخش سنتی و مدرن نیز میتواند بهعنوان یک گسست مهم در مسیر توسعه همهجانبه کشور ظاهر شده و جریان پیشرفت را کند یا حتی متوقف نماید.
۷ – گسست سلیقه سیاسی
وجود سلیقهها و گرایشهای مختلف سیاسی در هر جامعه امری کاملاً طبیعی محسوب میشود، و درواقع باید نبود این اختلاف سلیقه را غیرطبیعی تلقی نمود. بااینحال شیوه نگرش حاکمیت به سلیقههای مختلف سیاسی میتواند این پدیده را به یک فرصت یا یک تهدید مبدل سازد. شکلگیری احزاب فراگیر و رقابت حزبی سالم در چارچوب قوانین میتواند درعین احترام به سلیقهها و بینشهای متفاوت در میدان سیاست، شرایط باثباتی برای کشور پدید آورده، و محصولی ارزشمند به نام شایستهسالاری را نصیب جامعه کند. در مقابل بیاعتنایی به این پدیده میتواند رقابت سیاسی را وارد ریل تخریب ساخته، و بنیان جامعه را در معرض خطر متلاشی شدن قرار دهد.
به بیان دقیقتر رقابت سیاسی در یک جامعه امروزی میتواند کمهزینه و پردستآورد یا پرهزینه و کمدستآورد باشد. برخورد حاکمیت و نظام اداری و قانونی کشور با احزاب سیاسی تعیینکننده میزان هزینه و نوع دستآورد هر جامعه است.
در شرایط فعلی متأسفانه رقابت سیاسی در جامعه ما از نوع دوم است. بارزترین شاهد این مدعا بیانیه اخیر وزارت خارجه در مورد برخورد تخریبی برخی رسانههای برخوردار از امکانات عمومی با جریان مذاکرات وین است. (۱) در شرایطی که طرف مقابل ایران از حمایت کامل رسانهای در کشور خود و حتی در سطح جهان برخوردار است، تیم مذاکرهکننده ایرانی از یک سو باید مراقب رفتار و حرکات حریف خود بر سر میز مذاکره باشد، و درعین حال شدیدترین موج تخریب را از جانب خودیها تحمل کند. این وضعیت را میتوان با شرایطی مقایسه کرد که یک تیم ورزشی در یک مسابقه حساس ملی حاضر شده، و تماشاگران خودی به جای تشویق و دادن روحیه به آنان به تشویق تیم حریف پرداختهاند!
با کنار هم گذاردن این مجموعه گسستهای جدی میتوانگفت جریان توسعه کشور با دشواری بسیار حادی مواجه است، و بدون درمان این گسستها دستیابی به توسعه بسیار دشوار خواهدبود. به باور نگارنده اولین قدم در راه درمان این بیماری و کاهش آثار منفی این گسستها گسترش گفتگوی ملی است؛ گفتگویی سازنده با الگوی قرآنی جدال احسن که میتواند سرآغاز رسیدن به درکی بالاتر در مورد شرایط حساس جامعه و ضرورت طی مراحل توسعه باشد، و همگان را به این باور برساند که بقا و سربلندی جامعه امروز ایران در گرو تفاهم و همدلی است، همدلی همه آحاد جامعه و همه کنشگران سیاسی، فرهنگی و اجتماعی.
———————————
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۴ – ۲ – ۱۴۰۰ به چاپ رسیدهاست.
۱ – مراجعه کنید به:
واکنش وزارت خارجه به اقدامات تخریبی اخیر علیه تیم مذاکراتی وین
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, یککمی سیاسی