اقتصاد ما و تهدید رویکرد متوهمانه *

یکی از وظایف اقتصاددانان ارائه اطلاعات درست و قابل‌اعتماد درباره ظرفیت رشد اقتصادی کشور و آثار سیاست‌های مختلف بر متغیرهای اقتصادی به مدیران ارشد است، تا بتوانند با انتخاب بهترین و کم‌خطرترین راه هدف شکوفایی اقتصاد ملی را محقق سازند. به بیان دیگر ممکن است مدیران ارشد جامعه تصور درست و واقع‌بینانه از آثار تصمیمات خود بر اقتصاد جامعه و آینده رشد اقتصادی آن نداشته‌باشند، اما اقتصاددانان می‌توانند با دانش خود به درک درست تحولات اقتصادی کمک کنند.

اما به‌راستی اگر یک دانش‌آموخته اقتصاد که مثلاً مدعی تسلط بر دانش روز است، گرفتار توهم شده، و با درکی نادرست از تحولات اقتصادی جهان و ظرفیت بازیگران میدان اقتصاد به نظریه‌پردازی و ارائه رهنمود بپردازد، و از بد حادثه در موقعیتی قرار گیرد که بتواند نظریات عجیب خود را با مسؤولان کشور در میان بگذارد، چه اتفاقی می‌افتد؟

چندی پیش به لطف امکانات فضای مجازی متنی از یک دانش‌آموخته اقتصاد کشورمان را که سال ۹۴ نوشته و منتشر ساخته‌بود، خواندم؛ متنی که به‌خوبی از نگاه متوهمانه ایشان به اقتصاد منطقه و جهان پرده برمی‌داشت. در این متن نویسنده که فارغ‌التحصیل یکی از دانشگاه‌های پرآوازه کشورمان است، و اینک در مقام یک تحلیل‌گر ارشد امور اقتصادی خدمت می‌کند، مدعی شده‌بود کشورمان می‌تواند در یک دوره زمانی ۱۰ تا ۲۵ ساله در موقعیت سومین قدرت بزرگ اقتصادی جهان بعد از امریکا و چین قرار گیرد. از دید ایشان برای رسیدن به این هدف مهم نیاز به جمعیت بیشتر و فرهنگ اقتصادی مناسب داریم. ایشان در توضیح این مطلب گفته‌بود در سال ۲۰۱۴ (سال نگارش متن موردنظر) تولید ناخالص داخلی کشورمان با روش PPP برابر با ۱۳۳۰ میلیارد دلار است. اگر این رقم به ۷۵۰۰ میلیارد دلار برسد، ‌می‌توانیم در موقعیت سوم جهان قرار بگیریم. کشورمان با توجه به منابع و امکاناتی که دارد، می‌تواند این گام بلند را در فاصله زمانی ۱۰ تا ۲۵ ساله بردارد. البته ایشان به این نکته هم اشاره کرده‌بودند که این به همت خودمان بستگی دارد. (۱)

یکی از بدیهی‌ترین نکاتی که ایشان توجه نکرده‌بودند، این بود که بالاخره سایر کشورهای دارای رتبه تک‌رقمی آن سال طبعاً شانس بیشتری نسبت به ما برای احراز رتبه سوم دارند. برای بررسی بیشتر اگر ایشان فقط به متوسط نرخ رشد اقتصادی کشورها در دوره ده ساله ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ توجه می‌کرد، درمی‌یافت که مثلاً اقتصاد هند با فرض تداوم نرخ رشد اقتصادی ده سال گذشته، ظرف شش سال تولید ناخالص داخلی خود را از مرز ۷۵۰۰ میلیارد دلار عبور خواهدداد. به بیان دیگر حتی اگر اقتصاد ایران موفق شود با نرخ رشد ۹درصد ظرف مدت ده سال به چنین سطحی برسد که البته کاریست بسیار دشوار، تازه در موقعیتی خواهدبود که هند چهارسال قبل آن را پشت سر گذاشته‌است! و البته برخی اقتصادهای پرتحرک دنیا هم همین‌طور.

به بیان دیگر این تحلیل‌گر محترم گویی چنین تصوری از اقتصاد جهانی دارند که سایر رقبا سر جای خود خواهندایستاد و به ما میدان خواهندداد تا به تاخت همه‌شان را پشت سر بگذاریم، و در پله بالاتر نسبت به آنها قرار بگیریم!

شاید چنین نکته‌ای از دید بعضی ناظران ارزش پرداختن نداشته‌باشد. بالاخره هر روز گزارشات متعددی در عرصه موضوعات اقتصادی نوشته و منتشر می‌شود، و لزومی ندارد چنین گزارشات فاقد پشتوانه علمی مورد نقد و بررسی قرار گیرند. اما بی‌تردید تجسم وضعیتی که گروهی از دانش‌آموختگان اقتصاد با چنین تصوراتی از مسائل اقتصادی متصدی امور اقتصاد کشور بشوند و در مقام تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز تحلیل‌های نادرست خود را تحویل مقامات ارشد کشور بدهند، آرام و قرار را از هر ناظر دلسوز ایران می‌گیرد.

برای درک بهتر صورت مسأله چند جمله از نوشته ایشان نقل می‌شود:

” … با یک بهره‌برداری مناسب از منابع موجود کشاورزی، در میان‌مدت می‌توانیم به دوازدهمین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم؛ … اگر از ظرفیت‌های نخبگان در اقتصاد دانش‌بنیان بهره‌برداری کنیم و همچنین نفت و گاز را محور توسعه صنعتی کشور قرار دهیم (به جای خام‌فروشی) در بلندمدت می‌توانیم به سومین قدرت اقتصادی جهان تبدیل شویم؛ … و اگر همگام با این موارد، از ظرفیت‌های بخش تجارت، ترانزیت، خدمات مالی، دریا و معادن استفاده کنیم و جمعیت ما هم به۱۵۰  میلیون نفر برسد، می‌توانیم به قدرت اقتصادی اول جهان تبدیل شویم و این در افق تمدنی قابل‌حصول است. … “

حال اگر در کنار این جملات به این نکته هم توجه کنیم که از دید این تحلیل‌گر محترم، کشور نیازی به تلاش برای رفع تحریم‌ها و برچیدن موانع ارتباط سالم اقتصادی با جهان ندارد، می‌توان تصویر بهتری از حد دانش اقتصادی فرد و درجه واقع‌بینی یا خیال‌پردازی وی ارائه نمود. درواقع نظریه ایشان همتراز با سخنان وزیر سابق نفت کشورمان در دوران دولت دهم قرار می‌گیرد که می‌پنداشت اگر نفت ایران تحریم شود، قیمت نفت از مرز ۲۰۰ دلار عبور می‌کند و بنیان اقتصاد غرب متلاشی می‌شود.

به باور نگارنده، بزرگترین خطری که اقتصاد ما را تهدید می‌کند، نه تشدید تحریم‌های ظالمانه، و نه تشدید خشکسالی و نشست دشت‌ها بلکه بر صدر نشستن و قدر دیدن صاحبان چنین تفکراتی است. بی‌تردید مدیرانی که از خدمات چنین مشاورانی بهره گیرند، ممکن است اسیر توهم شده، و با ریل‌گذاری نادرست برای آینده اقتصاد کشور دردسرهای فراوان و هزینه‌های گزاف برای نسل‌های آینده بیافرینند.

—————————————

* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۲۸ – ۱ – ۱۴۰۰ به چاپ رسیده‌است.

۱ – مراجعه کنید به:

با یک بهره‌برداری مناسب از منابع موجود کشاورزی، در میان‌مدت …

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.