هشدار نابودی طبقه متوسط *
متن زیر حاصل مصاحبه کوتاهم با سایت فرارو در مورد پدیده نگرانکننده از بین رفتن طبقه متوسط است:
موتور توسعه جامعه در حال نابودی است/ در حال بازگشت به نظام ارباب رعیتی هستیم
طبقه متوسط در ایران که به اعتقاد اغلب کارشناسان رکن مهم رشد و توسعه کشور هستند در شرایطی بحرانی قرار دارند و بیم آن میرود این طبقه به مرحله حذف کامل برسند. با توجه به این شرایط پرسشهایی مطرح است از جمله این که پیامد کوچک و نحیف شدن طبقه متوسط برای جامعه چیست و احیا طبقه متوسط چطور ممکن است؟ ناصر ذاکری، کارشناس ارشد رشد و توسعه اقتصادی و تحلیلگر مسائل اقتصادی، در گفتگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
ناصر ذاکری به فرارو گفت: از جنبه نظری تئوریک این یک موضوع مهم است که ابعاد قشر متوسط جامعه چقدر باشد و حتی این موضوع میتواند به عنوان ابزار و شاخصی برای سنجش میزان توسعه مورداستفاده قرار گیرد. یعنی اگر جریان توسعه سالم در کشور شکل بگیرد، قطعاً به افزایش ابعاد طبقه متوسط منتهی میشود. طبیعتاً تا پیش از شکلگیری جریانهای توسعهمحور شاهد جوامع ارباب رعیتی بودیم. جامعهای که یک گروه را اربابان تشکیل میدادند که بچههای آنها هم اربابند و از بدو تولد امتیازاتی دریافت میکنند. جامعه رعیت هم زیر سلطه اربابها در طبقه پایین قرار میگیرند و به ندرت این امکان وجود دارد که رعیتها بتوانند جهش کرده و سطح خود را ارتقا دهند. اما وقتی جریان توسعه آغاز میشود، یک طبقه متوسط بهتدریج شکل میگیرد. در نتیجه نخبگانی از طبقه ضعیف درس میخوانند و رشد میکنند. به همین دلیل هم طبقه متوسط شهری رشد کرده و روز به روز پیشرفت بیشتری میکند. این همان اتفاقی است که در تاریخ رخ داده و بورژواها رشد کرده و بالا آمدند و سهم خود را در اقتصاد افزایش دادند؛ بنابراین رشد طبقه متوسط اهمیت زیادی دارد. البته این هم نکته مهمی است که رشد طبقه متوسط لزوما به معنی رشد اقتصاد نیست.
وی افزود: گاهی برخی سیاستهای دولتها در افزایش ابعاد طبقه متوسط اثرگذار است، اما سیاستهای کلی این دولتها توسعهای نیست. متأسفانه نگاهی به آمار و ارقام جامعه ما نشان میدهد که طبقه متوسط بهتدریج در حال حذف شدن است. این اتفاق در ۱۰ سال اخیر رخ نداده، بلکه به یک دوره زمانی بزرگ مرتبط است، اما در سالهای اخیر بیشتر دیدهشده و سرعت آن بالا رفتهاست. متأسفانه این موضوع آثار منفی عظیمی دارد. حتی همین حذف طبقه متوسط میتواند در سالهای آینده تبدیل به یکی از بزرگترین موانع توسعه در کشور شود. برای مثال وقتی قرار باشد جریان توسعه در کشور شکل بگیرد، باید یک قشر متوسط شهری باشند که برای آموزش فرزندانشان هزینه کنند. درواقع سطح تفکر، فرهنگ و فکر این افراد باید به سمتی باشد که به نوسازی جامعه کمک کنند. اما وقتی ما این طبقه را از بین بردهایم و طبقهای فقیر داریم که حتی نمیتوانند برای تحصیل فرزندشان هزینه کنند، به طور طبیعی جامعه موتور توسعه خود را از دست میدهد. اخیراً بررسی آمارهای کنکور در کشورمان نشان داد که اکثریت رتبهها و رشتههای خوب کشور را فرزندان خانوادههای مرفه کسب کردهاند، و همین نشان میدهد که ما حتی فرصتهای آموزشی را برای شکلگیری طبقه متوسط از دست دادهایم. متأسفانه بسیاری از دولتها در شکلگیری وضع موجود سهم داشتهاند.
طوفان فقر از پنجره شکسته مسکن وزیدن گرفتهاست
این کارشناس ارشد توسعه در ادامه گفت: متأسفانه هیچوقت شاهد سیاستگذاری مناسب برای رشد و گسترش طبقه متوسط نبودهایم. یا حتی از ذوب شدن و از بین رفتن طبقه متوسط احساس خطر نکردهایم. همچنین در سالهای اخیر سیاستهای اشتباه دولتها باعث شده جمعیت مستأجر در کشور بهشدت افزایش پیدا کند. بالای ۴۰ درصد جمعیت شهری مستأجرند و حتی در روستاها هم جمعیت مستأجر افزایش پیدا کردهاست. همین موضوع هم نشاندهنده گسترش فقر در جامعه است. بهتعبیری میتوانگفت طوفان فقر از پنجره شکسته مسکن وزیدن گرفتهاست. درواقع سیاستگذاریهای نادرست حوزه مسکن باعث شده جمعیت فقیر ما در بین جمعیت شهرنشین افزایش پیدا کند و طبقه متوسط ما که بنا بود موتور توسعه کشور باشند به وضعیت رعیتی برگشتهاند. در سالهای قبل از دهه ۱۳۲۰و ۳۰ نظام ارباب-رعیتی در قالب زمینهای کشاورزی شکل گرفتهبود که بعد از اصلاحات ارضی از بین رفت. حالا در قالب زمینهای شهری این اتفاق رخ دادهاست. یعنی گروهی مالک زمینهای شهری شدهاند و گروهی رعیت و مستأجر شدهاند.
وی افزود: حتی کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات تحت تأثیر همین موضوع است. جامعهای که طبقه متوسط قدرتمند داشتهباشد از مسائل معیشتی فراتر میرود و میتواند نگاه سیاسی بهتری داشتهباشد. وقتی جامعه درگیر مسائل اولیه معیشت خود باشد، بحث مشارکت در انتخابات هم مفهوم سازندهای پیدا نمیکند. حتی فریب انتخاباتی در جامعهای که قشر متوسط بیشتری دارد کمتر رخ میدهد. متأسفانه در طول سالهای اخیر سیاستهای فقرزدایی مورد بیمهری قرار گرفتهاند و فقط شعار دادهمیشود و تا زمانیکه رونق اقتصادی در کشور حاکم نباشد، نمیتوانیم انتظار فقرزدایی داشتهباشیم. با یارانه دادن که نمیشود فقرزدایی کرد. فقرزدایی یعنی اشتغال و رونق اقتصادی. در شرایطی که حتی بعد از صادرات هم نمیتوانیم پولمان را بهخاطر مسائل مختلف بهراحتی پس بگیریم، طبعاً رونق اقتصادی شکل نمیگیرد. متاسفأنه نگاه برخی از سیاستمداران ما به رشد اقتصادی نادرست است. در راستای دفاع از منافع ملی کشور باید نرخ رشد اقتصادی را ارتقا دهیم.
————————–
* – مراجعه کنید به:
موتور توسعه جامعه در حال نابودی است
دستهها: تاریخ معاصر, توزیع درآمد و رفاه, سیاستگذاری اقتصادی