جنگ، کشتار و شعرهای ناسروده
جنگ ناخواسته و نابرابری که دشمن کینهتوز صهیونی به ملت مظلوم اما سرافراز ایران تحمیل کرد، همچون همه جنگها در سراسر تاریخ جانها گرفت و خانمانها بر باد داد. براساس آخرین اطلاعات تأییدشده بیش از ششصدتن از هموطنانمان در این جنگ ظالمانه به شهادت رسیده، و بیش از پنجهزار تن مجروح شدند.
کشتگان جنگ را نباید فقط در قالب عدد و رقم دید و با تلفات سایر فجایع و اتفاقات شوم مقایسه کرد. مثلاً تعداد شهدای هر روز از این جنگ ظالمانه به طور متوسط بیش از ۵۰ نفر بودند، و آمار روزانه تلفات حوادث رانندگی در سطح کشور نیز تقریباً در همین حدود (۵۰ الی ۶۰نفر) است. اما نزدیکی و مشابهت این دو عدد معنایی ندارد. زیرا تلفات روزانه حوادث رانندگی ناشی از سوءتدبیر و عدم تلاش بلندمدت برای اصلاح شبکه راهها و بازسازی ناوگان خودروی و همچنین ناکارآمدی نظام آموزش در ارتقای سطح فرهنگ ترافیکی است. اما کشتگان جنگ فقط با اراده و خواست دشمن خونخوار و زیادهطلب که اعتنایی به ارزشهای انسانی ندارد، جان خود را از دست میدهند. حاکمان زورگو و زیادهخواه با فشردن تکمهها فرمان حمله را به زیردستان خود صادر میکنند، و کاری به این ندارند که با هر بمبی خانهای و خانههایی ویران میشود، و زنان و کودکان بیدفاع مظلومانه جان میبازند. ازاینرو جنگ بهعنوان یک حادثه تلخ در تاریخ بشر خواه تعداد قربانیانش دورقمی باشد، و خواه ششرقمی، پدیدهای مذموم است و جنگافروزان که طرف مقابل را ناگزیر از اقدامات دفاعی میکنند، خونآشامانی هستند که به دروغ در پیکری انسانی حلول کردهاند.
دشمن صهیونیست که خون ۵۰هزار شهید بیگناه غزه عطش خونخوارگیاش را فروننشاندهبود، جنگی غیراخلاقی را به کشورمان تحمیل کرد، چرا که از همان لحظات نخست کارش را با ترور و ارعاب آغاز کرد. به یقین همه ششصد شهید این جنگ ظالمانه برای ملت عزیز هستند و یاد و خاطرهشان تا ابد باقی خواهدبود؛ دانشمندانی که آرزویشان سربلندی کشورشان بود و با مجاهدت خود تلاش کردند دانشی را که در ثریا جای گرفتهبود، به سطح زمین بکشانند و در خدمت ملتشان قرار بدهند، فرماندهانی سرافراز که سرتاسر روزگار جوانیشان را صرف دفاع از امنیت کشور کردهبودند، و آرزویشان مرگی در میانه میدان بود، پهلوانانی بینام و نشان که مجاهدتشان همسنگ مجاهدت و خطرپذیری رانندگان لودر در روزهای سخت دفاع مقدس بود. آنان بهدرستی سنگرسازان بیسنگر نام گرفتند، و اینان را که مدافعان آسمان ایران بودند و اولین هدف تهاجم دشمن خونخواره، باید مدافعان بیدفاع نامید؛ و مردان و زنان غیرنظامی که مظلومانه هدف پیکان خشم دشمن قرار گرفتند، لابد فقط به این دلیل که در زمانی نامناسب در مکانی نامناسب حضور داشتند؛ همان توجیه همیشگی جلادان بیرحم تاریخ بشر از آتیلا و چنگیز و هیتلر گرفته تا ناتانیاهو.
اما در این میان کودکان و نوجوانان جایگاه ویژهای دارند. دهها نفر از خیل این شهدا در سنین کودکی و نوجوانی بودند. دلم میخواهد نقش چهره این نوگلان دلربا را پیش روی خود چیده و ساعتها در چهره تکتکشان خیره شوم و در عمق نگاهشان راز ناگفته زندگیشان را بخوانم. آن یکی شاید شاعری میشد که اهمیت گل نکردن آبها در بالادست را به زیباترین بیان به تصویر میکشید، یا از گم شدن طفلی به نام شادی با گیسوانی بلند و خیالانگیز باخبرمان میکرد. یا با چشمانی اشکبار و بیانی حزنآلود از لحظه شکوهمند شکفتن شادی، پرواز بلند آدمیزادی و آن جشن بزرگ روز آزادی برایمان سخن میگفت.
آن دیگری شاید داستانسرایی چیرهدست میشد و با سحر کلامش گوشههایی پنهان از راز و رمز زندگی انسان را برایمان فاش میکرد و ما در هزارتوی دنیای خیالیاش آنچنان گم میشدیم که با این گم شدن درکی جدید از مفهوم زیست انسانی پیدا کنیم.
سومی شاید مادری مهربان و فداکار میشد که در دامان پرمهرش شیربچگانی دلیر یا فرزانگانی انساندوست پرورش میداد؛ یا شاید هم پزشکی دلسوز و خدوم که در گوشهای دورافتاده از این سرزمین مظلوم با ردایی سپید و دلی سپیدتر از ردایش بیهیچ ادعایی و چشمداشتی در درمان کودکان معصوم خانوادههای گرفتار فقر میکوشید.
امروز این کودکان و نوجوانان از کفمان رفتهاند و شعر شکفتنشان ناسروده و داستان زندگیشان نانوشته ماندهاست. تنها کاری که میتوان کرد پاسداشت کودکی کودکانمان و تلاش برای برآوردن آرزوهای کودکانهشان، شکوفا کردن استعدادهایشان و آماده کردن شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی برای بالیدنشان است.
همه باهم باشیم و دست در دست هم بگذاریم برای ساختن ایرانی که خانه امن هزاران کودک ایرانی در جای جای این سرزمین پهناور است؛ خانه امنی که کودکان در آن ببالند، کودکی کنند، به آرزوهایشان برسند و این ملت مظلوم و امیدوار به آینده را به آرزوهای بزرگش برسانند.
همچنین باد، همچنینتر باد.
دستهها: جامعه