درمان رایگان مجروحان جنگ و باقی ماجرا *
جنگ ظالمانهای که دشمن صهیونی به کشورمان تحمیل کرد، جانهای عزیز و گرانقدری را گرفت، و جسمهای فراوانی را مجروح ساخت. براساس آخرین آمار نزدیک به پنجهزار نفر از هممیهنانمان در این معرکه زخمی شدند. در همین رابطه وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرد که کلیه خدمات مراکز درمانی به این عزیزان رایگان است.
درد و رنجی که به مجروحان جنگ تحمیل میشود، درواقع درد و رنجی است که ملت را میآزارد. تکتک آحاد ملت خود را در رنج این عزیزان و خانوادههایشان شریک و سهیم میدانند. همانگونه که در بلایا و سوانح طبیعی نیز همه مردم از سرتاسر کشور برای رفع آلام سانحهدیدگان همت میگمارند. با این دید اقدام دولت در ارائه خدمات درمانی رایگان برای مجروحان جنگ نوعی ادای دین و انجام وظیفه به نمایندگی از مردم است. اما این اقدام بهجا که میتوان آن را کمترین کار برای جبران رنجهای خیل مجروحان و خانوادههای دردمندشان تلقی کرد، نکته قابلتأملی را به ذهن متبادر میکند.
زخمی که بر تن خستگان خنگ مینشیند، ناشی از اقدام خصمانه دولت متخاصم است، اما گاه اقدامات و سیاستهای دولت خودمان نیز دشواریهایی را به شهروندان تحمیل میکند که هرچند از نوع زخم نشسته بر تن نیست، اما گروه کثیری از مردم را رنجور میسازد. بهعنوان نمونه دولت با در پیش گرفتن سیاست کسری بودجه تورم را به اقتصاد ملی تحمیل میکند، و درنتیجه اقشار کمدرآمد و حتی طبقه متوسط جامعه گرفتار دشواریهای معیشتی میشوند، دشواریی که همچون زخمی عمیق جسم و جان سرپرستان خانوار را میآزارد. در اقدامی دیگر، دولت با تخصیص نامناسب بودجه و انتخاب سیاستهای ناکارآمد خواسته یا ناخواسته رانت گستردهای برای گروهی اندک ایجاد میکند. آنان منابع عمومی را غارت کرده، و دولت را ناگزیر میکنند از ارائه خدمات رفاهی به شهروندان سرباز بزند، و مثلاً تکلیف مربوط به آموزش رایگان را به فراموشی بسپارد. بدینترتیب دولت برای تأمین هزینه آموزش باید دست در جیب مردم، آنهم اقشار کمدرآمد بکند. در اقدامی خسارتبارتر، دولت با بیعملی در مقابل فرایند تبدیل مسکن به یک دارایی سهلالبیع، به رشد سریع تقاضای سفتهبازانه در بازار املاک و مستغلات دامن زده، و شهروندان را در مقابل گرفتاریهای ناشی از افزایش قیمت مسکن و اجارهبها تنها و بیدفاع رها میکند.
سیاستها و اقداماتی مشابه آنچه گفتهشد، درست مشابه جراحتهای ناشی از جنگ بر جسم و جان شهروندان مینشیند، با این تفاوت که این جراحتها نه از دشمن که از دوست رسیدهاست!
حال سؤالی مهم مطرح میشود: آیا دولت وظیفهای در مقابل مجروحان این سیاستهای نادرست ندارد؟ آیا دولتمردان مجاز هستند که در قالب توصیه اخلاقی مردم را به مدارا با این شرایط دشوار اقتصادی و بهاصطلاح صرفهجویی بخوانند؟ البته صرفهجویی امری ارزشمند است و همواره شایسته تقدیر، اما چنین توصیه٬هایی مشکل اقشار کمدرآمد را حل نکرده، و تکلیف را از دوش دولتمردان برنمیدارد.
سیاست٬های نابخردانه و تخصیص نادرست و نسنجیده منابع عمومی در طول چند دهه گذشته به گسترش ابعاد فقر در جامعه منجر شده و درنتیجه جمعیت زیر خط فقر کشور با سرعت افزایش یافتهاست. جمعیت فقیر کشور را باید مجروحان میدان سیاستگذاری اقتصادی دانست که همانگونه که دولت بهدرستی برای درمان مجروحان جنگ همت میگمارد، باید برای جبران زخمی که بر این گروه بزرگ از جمعیت کشور وارد آمده، بکوشد.
ممکن است گفتهشود اینک با فاصله فقط چندروز از یک درگیری بزرگ، تمامعیار و بیسابقه زمان مناسبی برای مطرح کردن مطالباتی از این دست نیست. زیرا شرایط توقف درگیری که چند روزی است حاکم شده، شرایط بیثباتی است، و با توجه به خوی تجاوزگری و خونخوارگی دشمن هر لحظه ممکن است دور دوم درگیری آغاز شود. البته این نکته درست است. اما باید بدانیم دشمنان ایران روی دشواریهای موجود و گسستهایی که در جامعه امروز ایران شکل گرفته، از جمله اختلاف طبقاتی شدید بین برخورداران از وضع موجود و عامه مردم حساب باز کردهبودند و کردهاند. تلقی آنان این است که اگر بتوانند از طریق حملات نظامی و ترورهای هوشمند مقدمات هرج و مرج را فراهم بکنند، بدنه جامعه که فقر سنگین و بیپناهی را برای سالیان سال تجربه و تحمل کرده، حمایت خود را از حاکمیت دریغ خواهدکرد. در جنگ دوازدهروزه این اتفاق نیفتاد، اما نباید این نجابت مردم بردبارمان را به پای تدبیر و درایت مسؤولان بنویسیم. باید این بردباری را ارج نهاد و از همین امروز به فکر مرهم گذاشتن بر زخم بیعدالتی بود.
همچنین ممکن است گفتهشود، در شرایط فعلی و محدودیتهای بودجهای، منابعی برای شروع این سیاست درست و اصولی در اختیار نداریم. البته این نکته هم تاحدودی درست است. بااینحال میتوان پیشنهادی را فقط با هدف تلنگر زدن به روح و روان متولیان امر مطرح کرد: بیایید فقط ده درصد امتیازات و ثروتی را که برای نورچشمیها ایجاد کردهاید، از آنها پس گرفته و خرج مردم بکنید. از آن همه املاک نجومی، حقوقهای نجومی، واگذاریهای بیحساب و کتاب که نتیجهاش شکلگیری ثروتهای بادآورده و پیدایش طبقه مولتیمیلیاردرهای تازه به دورانرسیده شده که بدون برخورداری از ثروت موروثی خانوادگی در کوتاهترین زمان ممکن به ثروت و رفاهی افسانهای رسیدهاند، فقط دهدرصدش برای تأمین مالی مرحله اول فقرزدایی و حفظ کرامت این مردم نجیب که در بیسابقهترین جنگ عصر جدید میدان را خالی نکرده، و از حیثیت ایران و ایرانی دفاع کردند، کافی است.
——————————–
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره یکشنبه ۸ – ۴ – ۱۴۰۴ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: برنامهریزی و بودجه, رانتخواری و فساد, سیاستگذاری اقتصادی