مزیت‌سوزی همچنان ادامه دارد *

ثروت‌های زیرزمینی، منابع طبیعی و موقعیت مطلوب جغرافیایی یک سرزمین دارایی‌هایی هستند که ساکنان آن در اختیار دارند و می‌توانند آن‌ها را در مسیر دستیابی به توسعه و رونق اقتصادی به‌کار گیرند. این دارایی‌ها را می‌توان به یک پاس گل در زمین فوتبال تشبیه کرد که باید با موقعیت‌شناسی بازیکن مهاجم تیم تبدیل به گل شود.

بی‌مناسبت نیست کارنامه کشورها در جریان دستیابی به توسعه را مجموعه‌ای از پاس گل تلقی کنیم که بعضی به گلی ارزشمند تبدیل شده و بعضی دیگر هدر رفته‌اند. به‌عنوان یک نمونه ملموس برای ملت ما، وقوع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در کنار مسائل انسانی، اجتماعی و سیاسی، یک فرصت ارزشمند برای ثروت‌اندوزی برای ترکیه ایجاد کرد که با استفاده از موقعیت همسایگی با دو کشور در حال جنگ از تجارت با این دو بیشترین سود را نصیب خود بکند. بی‌تردید موقعیت مطلوب اقتصاد ترکیه در دهه‌های آینده مرهون استفاده فرصت‌طلبانه از این «پاس گل» بوده‌است.

همچنین بی‌اعتنایی بلندمدت ایران به اهمیت استفاده از موقعیت سرزمینی برای ارائه خدمات به پروازهای شرق آسیا به اروپا و بالعکس، پاس گل ارزشمندی بود که به کشورهای ساحل جنوبی خلیج فارس داده‌شد، و کشور امارات با هوشمندی تمام از این فرصت استفاده کرده، و یکی از پرترافیک‌ترین فرودگاه‌های جهان را راه‌اندازی کرد.

اهمیت استفاده از فرصت‌ها برای دستیابی به توسعه و بالا بردن رتبه کشور در بین اقتصادهای بزرگ دنیا به‌حدی بالا است که می‌توان آن را به‌عنوان شاخصی برای ارزیابی کارنامه دولت‌ها به کار برد. به‌راستی کارنامه ما در این میانه چگونه است و آیا توانسته‌ایم پاس گل‌ها را شناسایی کرده و از آن‌ها بهره بگیریم؟ آخرین پاس گلی که تبدیل به یک گل درخشان و ماندگار کرده‌ایم، کدام است؟

موقعیت جغرافیایی ویژه کشورمان بر سر مسیر ارتباط شرق و غرب که در هزاره‌های پیشین به‌عنوان ایستگاهی از راه ابریشم شناخته‌شده‌بود، امکان بزرگی برای کسب درآمد از طریق تأمین مسیر ارتباطی برای جریان کالا و انرژی در منطقه مهمی از جهان در اختیارمان گذاشته‌است. در دهه ۷۰ مسؤولان وقت کشورمان تلاش کردند با ایجاد زیرساخت‌ها نقش پررنگ‌تری برای کشورمان در این میانه فراهم بکنند. ایجاد ارتباط ریلی بین کشورهای منطقه با محوریت ایران و نیز ارائه طرح‌هایی برای انتقال گاز در منطقه و همکاری با کشورهای همسایه برای صدور نفت و گاز شروع شد. اما با حاکم شدن جریان تندرو و اولویت یافتن هرچه بیشتر سیاست بر اقتصاد، کلیه این ایده‌های ارزشمند فراموش شدند، و اینک جز هزینه‌هایی تلف شده و بی‌فایده چیزی از آن‌ها نمانده‌است.

در دوران دولت نهم وزیر وقت نفت قرارداد سواپ با ترکمنستان را به‌صورت یکجانبه لغو کرد، و اگر این کشور اینک به اجرای خطوط لوله گاز از مسیرهایی غیر از ایران تأکید دارد، بی‌تردید حاصل این لغو به‌اصطلاح مقتدرانه است. زیرا چنین اقدامی فقط کشورمان را به‌عنوان یک شریک بسیار غیرقابل‌اطمینان و بی‌اعتنا به منافع مشترک با همسایگان معرفی کرد.

علاوه‌براین تعلل در اجرای پروژه فرودگاه بین‌المللی امام خمینی که می‌توانست نقش مهمی در مدیریت پروازهای بین شرق آسیا و اروپا ایفا کند، موجب شد فرودگاه دوبی نقش بسیار مهمی در این میانه عهده‌دار شود، درنهایت با تکمیل زیرساخت لازم برای این فرودگاه، فرصت ارزشمند ایران برای توسعه خدمات فرودگاهی از بین رفت.

در حوزه ذخایر معدنی هم کشورمان با دراختیار داشتن بخش مهمی از ذخایر گاز دنیا، سهم قابل‌اعتنایی در بازار جهانی گاز ندارد. تحریم نفت ایران هم بر دشواری‌های موجود افزوده، و درنتیجه سایر تولیدکنندگان جایگزین کشورمان شده‌اند. سایر ذخایر معدنی کشورمان نیز وضعیت مشابهی دارند، و محدودیت‌های ایجادشده بر سر مسیر تعامل با اقتصاد جهان موجب شده، امکان استفاده مطلوب از این دارایی‌ها را نداشته‌باشیم.

درواقع بی‌اعتنایی بلندمدت ما به تعامل سازنده با اقتصاد جهان و گسترش مناسبات اقتصادی و مشارکت‌های راهبردی به‌ویژه با کشورهای همسایه شرایطی را ایجاد کرده که همسایگان ما با اجرای پروژه‌های بزرگ در حوزه حمل و نقل و نیز خطوط لوله انتقال گاز به طور کلی روی همکاری و همراهی با ما حساب نکنند. ترکمنستان با خط لوله گاز احداثی خود در فکر تسخیر بازار گاز شبه‌قاره هند است. قطر با افزایش برداشت خود از ذخایر نفت و گاز مشترک با ایران به ثروت‌اندوزی تاریخی دست زده، و بر وزن اقتصاد خود به میزان چشمگیری افزوده‌است. عراق با تلاش برای تکمیل ابرپروژه بندر فاو دنبال ایجاد مسیر ارتباطی مستحکم کشورهای منطقه با اروپا است. ترکیه مصمم است از طریق گذرگاه زنگزور بازار آسیای میانه را از آن خود بکند.

نتیجه این که ارتباط ریلی و جاده‌ای شرق آسیا و آسیای میانه با اروپا با دور زدن ایران از شمال کشورمان درحال برقراری است. ارتباط هوایی نیز با دور زدن ایران از مسیر ساحل جنوبی خلیج فارس برقرار شده‌است. مسیر انتقال انرژی هم باز با دور زدن ایران از طریق همسایگان شرقی در حال تکمیل است. ایجاد گذرگاه زنگزور جدیدترین اقدام در این میدان است، و نکته قابل‌تأمل این که هنوز مسؤولان و سخنوران ما تحلیل واحدی از این اتفاق ندارند: اولی می‌گوید این گذرگاه مشکلی برای ایران ایجاد نمی‌کند، دومی می‌گوید برای جلوگیری از اجرای آن به زور متوسل می‌شویم، و سومی طبق معمول بستن تنگه هرمز را پیشنهاد می‌کند.

مشابه این وضعیت را در همه حوزه‌های اقتصاد کشور می‌توان تصویر کرد که مرور آن‌ها جز افزودن بر تألمات نگارنده و خواننده نتیجه‌ای ندارد. آیا به‌راستی بنا نداریم با استفاده از خرد خردمندان ایران‌دوست، هرچه زودتر جلو این ضررهای خانمان‌برانداز را بگیریم؟

—————————-

* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره بکشنبه ۲۶ – ۵ – ۱۴۰۴ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.