تهران ما برای چند خودرو جا دارد؟!
هر شهر بهعنوان زیستگاه بشر امروز، ظرفیت معینی برای حضور خودروها دارد. این ظرفیت را میتوان با توجه به عوامل مختلفی مانند گستردگی جغرافیایی، مساحت شبکههای ارتباطی، وضعیت شبکه بزرگراهها و نحوه دسترسی محلات، وجود گلوگاهها و تنگناها در معابر شهری، نحوه شکلگیری مراکز خدماتی، چگونگی هدایت ترافیک و … تعریف کرد.
میتوانگفت ظرفیت یک شهر برای تردد خودروها تا حدی است که ازدحام خودروها باعث تشویق مردم به ارتکاب خلافهایی مانند پارک دوبله و معطلی مردم در راهبندانهای روزانه نشود، و درکل امکان رفتوآمد سریع، راحت و بیدردسر برای شهروندان فراهم گردد.
در چندسال گذشته مقامات مسؤول بارها درباب ظرفیت خودروی شهر تهران صحبت کرده، و برآوردهای متفاوتی از آن ارائه کردهاند. در این اظهارنظرها تعداد خودروهای در حال تردد در شهر تهران از دو تا هشتبرابر ظرفیت شهر برآورد شدهاست.(۱)
منظور من از ذکر این مطلب، نشان دادن نارساییهای آماری نبود. طبعاً شیوه جاافتاده ای برای برآورد ظرفیت خودروی شهر وجود ندارد، و به همین دلیل نمیتوان عدد واحدی در این مورد مطرح کرد. اما همین اظهارنظرها نشان میدهد که همگان بر این باور اتفاقنظر دارند که سالهاست شهر از نظر خودرو اشباع شده، و دیگر جایی برای افزودهشدن خودرو جدید ندارد.
بااینحال، به گفته مدیرعامل شرکت کنترل کیفیت هوای تهران، از سال۱۳۷۶ تاکنون، تعداد خودروهای فعال در شهر تهران چهاربرابر شده، یعنی سالانه بهطور متوسط ۱۰% بر تعدادشان افزوده شدهاست. (۲) بهبیان دیگر، همه قبول دارند که با مشکلی اساسی روبهرو هستیم. اما هیچکس کاری نمیکند.
وقتی تعداد خودرو چندین برابر ظرفیت شهر باشد، بدیهی است که نه تنها راهی برای عبور باقی نمیماند، بلکه حتی برای پارک کردن هم جایی پیدا نخواهدشد. حجم عظیم خودروهایی که به شهر تهران تحمیل شدهاند، مشکل لاینحل ترافیک را پدید آورده، و رشد دادهاست. بهاینترتیب هزینههای گزافی به جامعه تحمیل شده و میشود.
در قالب یک برآورد ساده، اگر فرض کنیم یک میلیون نفر در سطح شهر تهران روزانه به طور متوسط فقط یک ساعت در راهبندانها گیر بیفتند و وقتشان تلف بشود، این بدان معنی است که نیروی کاری معادل ۱۲۵۰۰۰ نفر را به طور دائم داریم از دست میدهیم. حال اگر به این هزینه سرسامآور، اضطراب و فشار عصبی، افزایش مصرف سوخت، افزایش استهلاک خودروها، آلودگی هوا و … را اضافه کنیم، میتوانیم به برآوردی واقعبینانه از خسارت ناشی از حضور خودروهای اضافی در تهران برسیم.
حال سؤال این است که با وجود چنین هزینههای سرسامآور و مشکلات و دشواریهایی که گریبان مردم را گرفتهاست، چرا کسی کاری نمیکند؟
طبعاً برای حل یا حداقل کمرنگ کردن این مشکل، یا باید ظرفیت خودروی شهر افزایش یابد، یا تعداد خودرو در سطح شهر کاهش یابد. افزایش ظرفیت از طریق اصلاح معابر و رفع تنگناهای ترافیکی، احداث بزرگراهها، تونلها و پلها و نیز از طریق کاهش نیاز مالک خودرو به استفاده روزانه از آن امکانپذیر است. بهطوریکه ملاحظه میشود، این موارد در بلندمدت و با صرف هزینههای گزاف عمرانی قابلحصول هستند. برای کاهش تعداد خودرو هم باید از ورود خودرو جدید به سطح شهر جلوگیری شود، و مالکان خودروهای موجود هم تشویق به کنار نهادن خودرو بشوند.
روشن است که باید اقدامات عمرانی برای افزایش ظرفیت خودروی شهر بهصورت مداوم انجام بگیرد، و از این امر نباید غفلت شود. اما این کافی نیست. باید در باب کاهش خودروها در شهر نیز فکری بشود.
ممکن است گفته شود این مشکل ناشی از رفتار شهروندان است که همگی اصرار بر تملک خودرو دارند و به عنوان یک متقاضی وارد بازار خودرو میشوند. طبعاً نمیتوان مردم را به زور از خرید و داشتن خودرو منع کرد. دولت و مدیریت شهری فقط میتوانند از طریق تبلیغات و اطلاعرسانی به مردم، درصدد اصلاح رفتار آنان برآیند، همانگونه که در باب ضرورت صرفهجویی در مصرف آب و برق و گاز و … چنین کرده و میکنند.
ظاهر این استدلال درست است. اما وقتی در موضوع دقیقتر بشویم، میبینیم عمده اطلاعرسانی و فرهنگسازی نهادهای ذیربط، فقط در باب مذمت خودروهای تکسرنشین و امثال این موضوع است. یا این که با اعمال روشهایی مانند تعیین محدوده طرح ترافیک یا طرح زوج و فرد و امثال آن، سعی شده از تردد خودروها جلوگیری شود. درواقع هیچکجا از این منظر به موضوع توجه نمیشود که چرا خانوارها بخش قابلتوجهی از درآمد و ثروتشان را صرف خرید و نگهداری خودرو میکنند. حتی در شرایط کنونی که به علت ازدحام بیش از حد خودرو، استفاده از خودرو شخصی خیلی توجیه آنچنانی ندارد، بازهم شهروندان حاضر به تغییر رفتار خود نیستند و همچنان به خرید خودرو و اضافه کردن به تعداد خودروهای روان در سطح شهر ادامه میدهند.
توجیه و تحلیل این رفتار بحث مجزایی لازم دارد. عجالتاً میگویم ازیکسو، در نبود فرصتهای مناسب برای سرمایهگذاری منابع نقدی خرد، و در شرایطی که به لطف سیاستگذاری نامناسب، قیمت خودرو در حال افزایش است، خرید و نگهداری خودرو نوعی سرمایهگذاری و رهاشدن از دست پول نقد تورمزده (hot money) است. از سوی دیگر، این رفتار هرچند به کل اقتصاد صدمه میزند، به نفع خودروسازان است!
سالها پیش در محافل رسمی و کارشناسی امریکا جمل ای به دلیل تکرار معروفیت پیدا کردهبود که هرچه برای جنرال موتورز خوب است، برای اقتصاد امریکا هم خوب است. الان ما هم باید بگوییم هرچه برای خودروسازان وطنی خوب است، برای اقتصاد ما چه خوب باشد و چه بد، باید آن را تحمل کند و صدایش هم درنیاید!
——————————————————–
۱ – از جمله این اظهارنظرها میتوان به سه مورد اشاره کرد:
درحالیکه تهران برای ٢میلیون خودرو ظرفیت دارد، ۵٫۳میلیون خودرو در آن تردد میکنند
خودروهای تهران بیش از چهاربرابر ظرفیت است
تعداد خودروها و موتورسیکلتها در تهران؛ بیش از هشتبرابر معابر
۲ – مراجعه کنید به:
رشد ۴برابری خودروهای تهران از سال ۷۶
دستهها: برنامهریزی و بودجه, سیاستگذاری اقتصادی