دیوید ریکاردو ، زمینداری و اقتصاد امروز ایران
دیوید ریکاردو (۱۸۲۳– ۱۷۷۲) اقتصاددان برجسته انگلیسی و عضو مکتب اقتصاددانان کلاسیک است. او یکی از تأثیرگذارترین صاحبنظران در تاریخ علم اقتصاد بودهاست.
ریکاردو در اصل یک بازرگان ثروتمند بود که به دلیل علاقمندی خود به مباحث اقتصادی و اجتماعی، به مطالعات گسترده در عرصه اقتصاد روی آورد. او به دنبال عضویت در پارلمان، چندسال آخر عمرش را صرف فعالیت در عرصه سیاست و قانونگذاری کرد.
نظریات ریکاردو در عرصه علم اقتصاد الهام بخش متفکران و اندیشمندان دورههای بعد شد، و اینک در بسیاری از شاخههای مطالعات اقتصادی از اقتصاد رفاه گرفته تا اقتصاد بینالملل و … ردپای اندیشه او را میتوانیافت.
در این یادداشت اشارهای به دیدگاه وی درباب نقش زمین و زمینداری در جریان توسعه اقتصادی کشور خواهمداشت.
جامعه انگلستان در اوایل قرن نوزدهم میلادی شاهد یک مبارزه بین دو گروه مالکان زمین و سرمایهداران تازه بهدورانرسیده بود. مالکان زمین به اتکای درآمد سرشار خانوادگی خود در طول سالیان دراز، دارای قدرت اقتصادی و سیاسی و منزلت اجتماعی خاصی بودند. در پارلمان هم این گروه به طور سنتی قدرت را در دست گرفتهبودند.
از سوی دیگر سرمایهداران تازه به دوران رسیده با راهاندازی کارخانجات و استفاده از دستاوردهای انقلاب صنعتی به عنوان قدرتهای نوظهور عرصه اقتصاد وارد میدان شدهبودند. این گروه با وجود قدرت مالی بالا، جایگاهی در نظام قانونگذاری نداشتند و مالکان زمین با استفاده از نفوذشان در پارلمان سعی میکردند مجموعهای از قوانین را به تصویب برسانند که منافع خودشان را در مقابل سرمایهداران جدید تضمین کند.
ریکاردو این قدرتطلبی زمینداران را به ضرر جامعه میدید و معتقد بود اگر آنها موفق بشوند، سدی بر سر راه توسعه و پیشرفت کشور ایجاد خواهدشد. بههمیندلیل تلاش کرد تا با ورود به پارلمان در جریان قانونگذاری کشور تأثیر گذاشته و از منافع کارخانهداران در مقابل مالکان زمین دفاع کند.
ریکاردو برای ورود به پارلمان با استفاده از ثروتی که با نبوغ تجاری و شم اقتصادی به دست آوردهبود، اقدام به خرید املاک وسیعی کرد و به عنوان یک مالک زمین وارد پارلمان شد. موقعیت جدید ریکاردو به عنوان مالک و ارباب باعث نشد که او رسالتش را در دفاع از منافع کارخانهداران فراموش کند.
ریکاردو هرچند به عنوان مالک زمین وارد پارلمان شد، اما در نطقهایش تندترین و تأثیرگذارترین حملات را به منافع مالکان زمین از جمله خودش انجام داد.
ریکاردو میگفت مازاد اجتماعی یا سودی که از مجموعه فعالیتهای اقتصادی در کل جامعه عاید میگردد، باید به سرمایهداران و کارخانجات تعلق بگیرد نه مالکان زمین. هرقدر سهم مالکان زمین در این عواید افزایش یابد، به معنی کاهش سهم کارخانهداران است. درنتیجه کارخانهداران انگیزه و امکانات مالی برای سرمایهگذاری بیشتر در این عرصه نخواهندداشت. پس باید با تصویب قوانینی که به ضرر مالکان زمین و به سود کارخانهداران است، کاری بکنیم که سود کارخانهداران بیشتر بشود و سرمایهگذاری صنعتی در کشور سرعت بگیرد.
بیتردید اگر تلاشهای ریکاردو نبود، زمینداران با استفاده از جایگاه خودشان در پارلمان، کاری میکردند که درآمد زمینداری افزایش یابد، حتی اگر این افزایش به قیمت کندشدن جریان پیشرفت کشور تمام شود.
صداقت ریکاردو به عنوان یک فعال سیاسی در این عرصه قابل تقدیر است. او از منافع خودش به عنوان یک زمیندار بهراحتی چشمپوشی کرد تا کشورش با سرعت بیشتری پیشرفت کند. بااینحال قصد من از بیان این ماجرا نه فقط ستایش از صداقت ریکاردو، بلکه این بود که به اهمیت سیاستگذاری برای زمین و زمینداری در جریان توسعه کشور تأکید کنم.
در انگلستان اوایل قرن نوزدهم میلادی، منافع مالکان زمین با منافع بلندمدت جامعه قابلجمع نبود. اگر این کشور میخواست مراحل توسعه اقتصادی را به خوبی طی کند، باید منافع زمینداران را محدود میکرد تا امکان سرمایهگذاری صنعتی فراهم شود.
همانطور که در یادداشت قبلی (تجارت املاک و بحران قیمت تمامشده) اشاره کردهام، مشکل تقابل منافع مالکان زمین با اهداف بلندمدت توسعه کشور در جامعه امروز ما هم به شدت گسترش یافتهاست. مالکان زمین سهم بزرگی از عواید هرگونه فعالیت اقتصادی را به صورت اجارهبهای زمین دریافت میکنند، دقیقتر بگویم، پیشدریافت میکنند! درنتیجه بسیاری از شاخههای فعالیت اقتصادی در کشور مقرون بهصرفه نخواهدبود.
در چنین شرایطی انگیزه برای فعالیت و تلاش از بین میرود و همه کسانی که ابتدا دنبال سرمایهگذاری برای تولید بودند، ترجیح میدهند در زمین و املاک سرمایهگذاری! کنند. سیاستمداران و چهرههای تأثیرگذار هم یا متوجه اهمیت نقش زمین و زمینداری در جریان توسعه نیستند، یا حاضر نیستند با پیروی از ریکاردو منافع خودشان را قربانی منافع جامعه بکنند.
مشکلات اقتصادی کشور ما عوامل متعددی دارد. من مدعی نیستم که همه مشکلات زیر سر قیمت زمین و املاک است. اما بر این نکته تأکید دارم که سیاستگذاری برای بهرهبرداری از زمین و اعمال مدیریت بر جریان تملک و تجارت زمین، بخش مهمی از سیاستگذاری توسعه است، و اگر این مشکل حل شود، مقابله با سایر موانع توسعه کشور به طرز محسوسی آسانتر خواهدشد.
دستهها: شهر، زمین و مسکن
در کشور ما شرایط با بقیه جاها فرق می کند . اینجا همه از راه خرید و فروش و دلالی زمین میلیونر شده اند . حتی سازمان های دولتی هم دلال زمین هستند . محال است کسی دلش به حال اقتصاد کشور بسوزد و از این تجارت میلیاردی دست بکشد .
…..سیاست گذاری برای بهره برداری از زمین و اعمال مدیریت بر جریان تملک و تجارت زمین ، بخش مهمی از سیاست گذاری توسعه است ، و اگر این مشکل حل شود ، مقابله با سایر موانع توسعه کشور به طرز محسوسی آسانتر خواهد شد .
میشود درباره این جمله بیشتر توضیح بذهید ؟
اگر اجازه بدهید ، در یادداشت های بعدی بحث خواهم کرد .
عجالتاً عرض می کنم قیمت بالای زمین باعث می شود هیچ فعالیت تولیدی صرف نکند . حتی مردن هم وقتی قیمت قبر خیلی بالا باشد ، دردی را دوا نمی کند !
از سوی دیگر سودآوری بالای تجارت زمین همه سرمایه ها را به خود جذب می کند . باید سیاست هایی به کار گرفته شود که این وضع را عوض کند .
خیلی ممنون . لطفاً باز هم درباره سیاست های زمینداری و توسعه بنویسید . من که خیلی علاقمند شدم مطلب را دنبال بکنم .
با تشکر
بروی چشم. در فرصت مناسب یادداشت بعدی را تقدیم می کنم . به شرط این که شما و سایر دوستان هم نظرتان را مطرح کنید .
ای کاش امثال دیوبد ریکاردوها با این صداقت و بلند نظری شان در کشور ما هم بودند .
واقعاً کم هستند کسانی که به جای منافع خود و فامیلشان به منافع کشورمان توجه بکنند .
مطلب جالبی بود . ممنون . مقایسه پرمعنایی است بین ایران امروز با انگلستان اوایل قرن نوزده .
کاش مفامات مسؤول به این مطلب توجه بکنند .