ضرورت بازنگری در شیوه‌های استفاده از زمین

در سپیده‌دم تاریخ، نخستین اجتماعات انسانی در مکان‌هایی شکل گرفت که از موقعیت ممتاز جغرافیایی برخوردار بودند. خاک حاصل‌خیز، آب‌وهوای مطلوب، مجاورت رودخانه‌ها و منابع آب، رفت‌وآمد و دسترسی آسان و … امتیازاتی بودند که موردنظر جوامع انسانی بود.
به‌تدریج با گسترش ارتباطات بازرگانی بین دهکده‌های مجاور، دهکده‌هایی به دلیل برخورداری از امتیازات بیشتر، نقش محوری یافتند، و به‌این‌ترتیب نخستین شهرها بر پهنه زمین آشکار شدند.
بدیهی است این شهرها بر روی مرغوبترین خاک‌ها و در کنار غنی‌ترین منابع آبی قرار داشتند. به‌عبارت دیگر، از همان ابتدا استفاده از زمین به‌عنوان سکونتگاه درمقام یک جایگزین و رقیب برای فعالیت‌های کشاورزی و سایر اشکال بهره‌برداری تولیدی از زمین مطرح شد.
جوامع انسانی آن ایام به فکر نیفتاده‌بودند که سکونتگاه‌های خود را در مناطقی که از نظر تولید محصولات کشاورزی کم‌بازده هستند، گسترش بدهند. به‌ویژه‌این که لازم بود نیروی انسانی که عمدتاً در بخش کشاورزی به کار گرفته‌می‌شد، در نزدیک‌ترین فاصله نسبت به مناطق حاصلخیز اقامت گزیند.
در طول هزاران سال، و تا زمانی که هنوز چهره طبیعت با بهره‌کشی بیرحمانه انسان‌ها خراشیده نشده‌بود، و به بیان دیگر، هنوز زمین سنگینی حضور انسان‌ها را بر روی خود حس نکرده‌بود، این شیوه بهره‌برداری از زمین (سکونت در سرسبزترین مناطق و بر روی حاصل‌خیزترین خاک‌ها) دردسرآفرین نشده‌بود.
اما در چندقرن اخیر و به‌دنبال بروز انقلاب صنعتی، بشر با مدد فنآوری نوین به قدرتی دست یافته‌است که بتواند عمیق‌ترین زخم‌ها را بر چهره معصوم طبیعت وارد سازد. افزایش نرخ رشد جمعیت در دوران بعد از انقلاب صنعتی، شرایطی را فراهم کرد که زمین سنگینی حضور انسان‌ها و جوامع انسانی را به‌خوبی احساس کند.
اینک دو شیوه بهره‌برداری از زمین‌های حاصل‌خیز، یعنی سکونت و فعالیت‌های تولیدی، رقابت سرسختانه‌ای را باهم آغاز کرده‌اند. به‌ویژه در کشورهایی که همچون کشور ما در مناطق خشک و نیمه‌خشک قرار گرفته‌اند، این رقابت حادتر و مخاطره‌آمیزتر شده‌است.
فکرش را بکنید. کلان‌شهر تهران در منطقه‌ای واقع شده‌است که در روزگاری نه‌چندان دور سرسبزی و طراوت خاص خود را داشت. منطقه‌ای که سرحد شمالی آن دامنه جنوبی ارتفاعات البرز بود. جنگلی تنک که درهم تنیدگی و انبوهی جنگل‌های دامنه شمالی را نداشت، اما سرسبز و پرنعمت بود. رودهایی از ارتفاعات سرچشمه گرفته، و در مسیر خود زندگی و سرسبزی را می‌گستراندند.
تهران آن روزگار دهکده‌ای کوچک در شمال شهر بزرگ ری بود. این دهکده کوچک به دلیل برخورداری از همان امتیازات که گفتم، به‌تدریج بزرگ و بزرگ‌تر شد و عاقبت همای سعادت بر دوشش نشست و آن را به پایتختی برگزید. با گذشت زمان تهران بزرگ و بزرگ‌تر شد و همچون اژدهایی سیری‌ناپذیر زمین‌های سرسبز و حاصل‌خیز اطراف را بلعید.
در دوران پهلوی دوم، سرگرمی موردعلاقه مقامات آن روزگار و افراد متنفذ مرتبط با دربار پهلوی این بود که زمین‌هایی را در نزدیکی منطقه شهری تملک کرده، و با استفاده از نفوذ خود آن‌ها را به محدوده شهری اضافه کنند و ثروتی افسانه‌ای به جیب بزنند. نقشه‌های تهران که در سال‌های دهه ۱۳۵۰ چاپ شده‌است، همگی نشان از رشد شهر در محور شمال – جنوب دارند، و به همین دلیل بر روی کاغذ به صورت مستطیل عمودی نقش بسته‌اند.
اما نقشه‌های جدید شکل مستطیل افقی را به خود گرفته‌است. زیرا با محدود شدن توسعه شهر از شمال و جنوب، امکان توسعه از شرق و غرب کشف شده و نگرانی‌ها برطرف شده‌است! هنوز زمین حاصل‌خیز و مرغوب وجود دارد که قربانی شود، و هنوز این اژدهای سیری‌ناپذیر امکان توسعه دارد. هنوز می‌توان با تجارت پرسود زمین‌های اطراف شهر ثروت‌های افسانه‌ای خلق کرد!
آب گوارایی که در قالب رودها و جویبارهای کوچک و بزرگ از ارتفاعات شمال تهران جاری می‌شود، در ابتدای ورود به محدوده شهری در محله‌های شمالی یا همان خط مقدم جبهه شهر! تبدیل به فاضلابی روان بر سطح زمین می‌گردد که هرقدر جلوتر می‌رود، بر غلظت و دل‌آزاری بوی تند آن افزوده‌می‌شود. سفره آب زیرزمینی هم به سرعت در حال آلوده شدن است.
گویا این سرنوشت همه زمین‌های حاصل‌خیز و خاک‌های مرغوب کشورمان است که قربانی ساخت سکونتگاه‌های جدید بشوند. زمین‌های محدود دامنه شمالی البرز باید قطعه قطعه شده و تبدیل به ویلا بشوند. در سایر استان‌ها هم، اوضاع تفاوت چندانی ندارد.
مسأله این است که ما شکل و شیوه استفاده از زمین را با تکیه بر برنامه‌ای جامع و کارشناسانه انتخاب نکرده‌ایم، و در اصل، الگوی سنتی و حتی باستانی سکونت، خود را بر ما تحمیل کرده‌است. به‌این‌ترتیب کلان‌شهرها در واقع دهکده‌هایی هستند که به سرعت بزرگ شده‌اند.
اگر روزی تفکر علمی در عرصه برنامه‌ریزی شهری و آمایش سرزمین جایگاه واقعی خود را در جامعه ما بازبیابد و بیش‌ازاین مورد بی‌مهری قرار نگیرد، آنگاه قدر وجب به وجب خاک حاصل‌خیزمان را خواهیم‌دانست و برای یافتن بهترین شیوه استفاده از آن، خود را به آب و آتش خواهیم‌زد.
برای تکمیل بحث به یک نکته هم باید اشاره کنم. ممکن است گفته‌شود که با پیشرفت فنآوری و به‌کارگیری دانش نوین در عرصه کشاورزی، دیگر انسان نیازمند خاک حاصل‌خیز نیست، و درشیوه‌های کشت بدون‌استفاده از خاک، این مشکل درحال برطرف‌شدن است. بنابراین نگرانی برای ازبین‌رفتن خاک‌های حاصل‌خیز و مرغوب‌مان بی‌مورد است.
در پاسخ باید بگویم هرچند پیشرفت‌ها در عرصه کشت بدون نیاز به خاک امیدوار کننده‌است، اما چرا باید قدر منابع موجود امروز را ندانیم و همه را به پیشرفت‌هایی که نتایج آن در اختیار نسل‌های بعد خواهد‌بود، حواله بدهیم؟ به قول معروف مگر نه این است که سیلی نقد به از حلوای نسیه؟!

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.