ثروتی که دودش چشممان را میآزارد! *
کشور ما یکی از مسرفانهترین عملکردها را در عرصه مصرف انرژی دارد. مصرف بیرویه انرژی در اشکال مختلف آن هرساله ثروتی گزاف را به دود مبدل میکند. بااینحال، این مصرف عظیم و دستودلبازانه رفاه و آسایش چندانی برای شهروندان به ارمغان نمیآورد. نگاهی به وضعیت مصرف بنزین بهعنوان یک فراورده، تصویری روشن از وضعیت سوء مدیریت و ضعف در نظام تصمیمگیری در جامعه امروزمان را پیش رویمان میگذارد.
از ابتدای دهه ۷۰خورشیدی تاکنون، کشور ما تقریباً ۴۵۰ تا ۵۰۰میلیارد لیتر بنزین مصرف کردهاست. طبعاً تهیه و توزیع این میزان بنزین هزینه گزافی را به جامعه تحمیل کردهاست. مروری بر همین یک مورد، اطلاعات خوبی درباب شیوه تصمیمگیری و مدیریت در جامعه ما به دست میدهد.
عوامل متعددی را میتوانیم در تحمیل این حجم عظیم مصرف بنزین به کشورمان دخیل بدانیم:
بیتوجهی به ضرورت گسترش شبکه عمومی حملونقل و ترویج فرهنگ استفاده از شبکه عمومی به جای اتکا به خودرو شخصی، وضعیت نامطلوب شبکه معابر بهویژه در شهرهای بزرگ که گره کور ترافیک شهری و درنتیجه مصرف بالای بنزین را به جامعه تحمیل میکند، نارسایی و نقص شبکه خدمات الکترونیک که رفتوآمد چندباره و غیرضروری به ادارات و سازمانها را به شهروندان تحمیل میکند، بیتوجهی به ضرورت افزایش سهم خودروهای گازسوز، پرمصرف بودن ناوگان خودروی در کل کشور، و …، همه و همه عناوینی هستند که میتوان موردمطالعه قرار داد. بااینحال در این یادداشت فقط به یک عامل خاص میپردازم.
فرض کنیم طی ۲۵سال گذشته، امکان بهبود شبکه حملونقل عمومی، بهنحوی که شهروندان را از به کارگیری خودرو شخصی بینیاز کند، برایمان فراهم نبودهاست، همچنین فراهم آوردن امکان بهبود شبکه معابر و گشودن گرههای کور ترافیکی یا امکان تسریع در گسترش خدمات الکترونیک و کاهش ترددهای تحمیلی به شهروندان نیز بسیار دشوار بوده، و درنتیجه نمیتوانستیم با بهبود شرایط، مصرف بنزین را مهار کنیم. بااینحال اگر صنایع خودروسازی ما از همان ایام تلاش خود را برای استفاده از موتورهای پربازده و کممصرف به کار میبستند، و به جای همت در رکورد زدن و تولید انبوه خودرو با کیفیت نهچندان رضایتبخش، عزم خود را برای تولید موتور با راندمان بالا، حتی با همکاری شرکتهای معتبر دنیا جزم کرده، و خودروهای داخلی را مجهز به موتورهایی با مصرف اندک میکردند؛ اینک با این میزان عظیم مصرف بنزین و تبعات آن روبهرو نبودیم.
مسؤولان و مدیرانی که در سالیان گذشته برای گسترش کمّی صنعت خودروسازی همت گماشتند، و موفق شدند تولید خودرو در کشور را به بالای یکمیلیون دستگاه در سال برسانند، اگر از همان ابتدا اهمیت این نکته را درمییافتند، تلاش خود را برای انتقال فنآوری روز و همکاری با خودروسازان بزرگ دنیا در این مسیر به کار میبستند، تا اینک به جای ناوگان خودروی که مصرف بنزینش برای هر صدکیلومتر، عددی دورقمی است، خودروهایی کممصرف در اختیار داشتهباشیم.
فکرش را بکنید. اگر با این کار، فقط میتوانستیم دهدرصد از مصرف بنزین در دوره ۲۵ ساله مورداشاره را کاهش دهیم، با صرفهجویی ۵۰میلیارد لیتری بنزین، اینک پساندازی بالغ بر ۵۰میلیارد دلار در اختیار داشتیم! به بیان دیگر، اجرای برنامه ملی “خودروهای کممصرف” میتوانست به حفظ این دارایی عظیم و جلوگیری از دود شدنش کمک کند؛ درحالیکه کل هزینه اجرای این برنامه فقط بخش ناچیزی از این عایدی هنگفت بود.
علاوهبراین، کاهش ۵۰میلیارد لیتر از مصرف بنزین، میتوانست تأثیر چشمگیری در کاهش خطر آلودگی هوا بهویژه در کلانشهرها داشتهباشد. حال اگر هزینههای تحمیلی از بابت آلودگی هوا اعم از تعطیلی مدارس، ادارات، و نیز هزینههای درمانی مرتبط با آن را هم به عایدی این برنامه بزرگ ملی اضافه کنیم، ارزشمند بودن و برخورداری از توجیه قوی اقتصادی این برنامه بیشتر و بیشتر جلبنظر میکند.
بهراستی چرا اجرای چنین برنامه پربازده و ارزشمندی موردتوجه قرار نگرفتهاست؟
حال اگر صرفههای ناشی از تقویت شبکه حملونقل عمومی، بهسازی معابر و گشودن گره کور ترافیکی، گسترش خدمات دولت الکترونیک و … را هم به این رقم صرفه ناشی از افزایش راندمان موتور خودروها اضافه کنیم، و در قدم بعد امکان صرفهجویی در سایر مصارف انرژی را نیز موردتوجه قرار دهیم، تازه معلوم میشود که جامعه مصرفزده و گرفتار بیتدبیری ما سالانه چه مقدار از ثروت خود را بیهوده آتش میزند و از بین میبرد، و تازه از این که دود ناشی از سوختن این ثروت به چشم خودش میرود، شکایت دارد.
———————————
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره چهارشنبه ۷ – ۱۱ – ۹۴ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, مسائل زیستمحیطی