سرزمین میلیاردرها

راستی سرزمین میلیاردرها چه‌جور جایی است؟ شاید فکر می‌کنید آن جا سنگفرش خیابان‌هایش از طلاست. شاید آن سرزمین را بسیار متفاوت با شهر و دیار خودمان تصور می‌کنید. راستش من هم تا چندروز پیش درباره سرزمین میلیاردرها تصوراتی شبیه به همین داشتم.
ما در شهر و دیاری زندگی می‌کنیم که روزی چندین و چندبار کلمه میلیارد به گوشمان می‌خورد. هر روزنامه‌ای را که ورق بزنیم، احتمالاً در هر صفحه‌اش به‌دفعات این کلمه خوفناک تکرار می‌شود. همچنین با قیمت‌های گزافی که خانه آخرت در کلانشهر تهران پیدا کرده‌است، هر متوفایی در بدو ورود به آن‌جا، یک میلیونر محسوب می‌شود!
درنتیجه سیاست‌های نادرستی که در عرصه زمین و مسکن طی سالیان‌سال به‌کار گرفته شده‌است، قیمت زمین به صورت نجومی رشد کرده، و تجارت زمین و املاک به پربازده‌ترین و کم‌خطرترین شاخه فعالیت‌های تجاری کشور تبدیل شده‌است.
امروزه هیچ ثروت کلانی را در کشور نمی‌توان نشان داد که در تشکیل و انباشته‌شدن آن از تجارت زمین و سود سرشار ناشی از آن استفاده نشده‌باشد. گویی هیچ شیوه دیگری برای سودآوری غیر از این تجارت بی‌دردسر وجود ندارد.
با افزایش سریع و بی‌ضابطه حجم نقدینگی، شرایطی در اقتصادمان پدید آمده‌است که اگر مسؤولان امر تجدید‌نظر نکنند، به‌زودی همه ما میلیاردر خواهیم‌شد. فکرش را بکنید، اگر برای یک دوره ۳۰ساله متوسط نرخ تورم برابر با ۲۶درصد باشد، با گذشت سی‌سال قیمت‌ها بیش از هزار برابر می‌شوند. یعنی طی سی سال میلیونرها تبدیل به میلیاردر می شوند!
این است که امروزه ادعا می‌کنم سرزمین میلیاردرها همین سرزمین مادری ماست. آری ما یا میلیاردر هستیم و یا در همسایگی میلیاردرها زندگی می‌کنیم.
اما دلیل این ادعا چیست؟ چندروز پیش آگهی زیر را در روزنامه‌ها دیدم:

 

قدری در ادبیات آگهی توجه کنید. با پرس‌وجویی که کردم، خریدار باید حداقل ۲۴۰میلیارد تومان برای خرید پروژه پول بدهد و برای تکمیل آن هم امکان تأمین ۴۰۰ تا ۵۰۰میلیارد تومان داشته‌باشد. مالک فعلی این پروژه اگر این تصور را داشته‌باشد که فقط دو یا سه سرمایه‌دار بزرگ در کشور توان ورود به این عرصه را دارند، نیازی به چاپ این آگهی نخواهدداشت. او مستقیماً سراغ صاحبان سرمایه بزرگ می‌رود و به‌اصطلاح امروزی‌ها پروژه‌اش را پرزانته می‌کند.
اما این مالک محترم می‌داند که امروزه از صدقه سر تجارت املاک، تعداد مؤسسات، نهادها و اشخاص حقیقی و حقوقی که چنین قدرت مالی بزرگی داشته‌باشند، یک عدد دورقمی و شاید در آستانه سه‌رقمی‌شدن است! میلیاردرهایی که کارشان تجارت املاک است و حاصل کارشان گرانی بیش از حد زمین و املاک و کندی جریان توسعه کشور.
همان‌طور که گفتم گردش مالی پروژه موردنظر در دامنه ۶۰۰ تا ۷۰۰میلیارد تومان است، یعنی برابر با مجموع حقوق ماهیانه بیش از یک‌میلیون جوان متخصص لیسانسیه! رقم بزرگی است نه؟! چرا چنین ثروت‌های نجومی در اختیار اشخاص حقیقی و حقوقی معدودی قرار گرفته‌است؟
این میلیاردرها قواعد بازی خودشان را به بقیه ملت تحمیل می‌کنند. انگار این آن‌ها نیستند که در سرزمین ما زندگی می‌کنند، بلکه ما در سرزمین آن‌ها زندگی می‌کنیم : سرزمین میلیاردرها!
نکته دیگری هم بگویم: در سالی که آن را سال حمایت از تولید ملی می‌نامیم، بسیاری از تولیدکنندگان در تأمین نقدینگی موردنیازشان با دشواری‌های بسیار دست‌وپنجه نرم می‌کنند. سرمایه‌های سرگردان ایرانیان در کشورهای همسایه تبدیل به آپارتمان‌های گرانقیمت برج خلیفه دوبی می‌شود.(۱) آن چه هم هنوز از کشور خارج نشده‌، در تجارت املاک متمرکز شده‌است.
ای کاش تا دیر نشده و بقیه میلیونرها هم میلیاردر نشده‌اند، متولیان امر کاری بکنند.
————————————————
۱- مراجعه کنید به:
بلندترین برج جهان در قرق ایرانی‌ها!

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.