بازار بزرگ داخلی ، فرصتی که قدرش را نمیدانیم
از یک نظر، وسعت و عظمت بازار داخلی در یک کشور در حال توسعه را میتوان یک فرصت ارزشمند و موقعیتی ممتاز به حساب آورد. دراینصورت، بخش خصوصی میتواند بدون نگرانی از بابت فروش و عرضه، به تولید در مقیاس وسیع بیندیشد و از صرفههای ناشی از آن در قالب کاهش قیمت تمامشده بهره ببرد.
بدون چنین بازاری، تولیدکننده یا باید به تولید در مقیاس کم و فقط برای بازار داخلی بیندیشد، و یا این که از همان اول دشواریهای حضور در بازار جهانی و رقابت دشوار با شرکتهای بزرگ و توانمند را به جان بخرد. بازار داخلی بزرگ میتواند فرصتی برای تولیدکننده داخلی برای تحکیم موقعیت خود و آماده شدن برای حضور در بازار جهانی باشد.
روشن است که منظور من ترجیح سیاستهای جایگزینی واردات در مقابل توسعه صادرات نیست. همچنین از سیاست حمایت بیرویه از تولید داخلی که تنها اثرش اجبار و الزام مصرفکننده داخلی به خرید کالای فاقد کیفیت آن هم به قیمت گزاف همراه با اجحاف موردتصویب سازمان متولی حمایت از مصرفکنندگان است، دفاع نمیکنم!
اقتصاد ما که با کمال تأسف مهارت خوبی در از بین بردن فرصتها و بهتر بگویم تبدیل فرصتها به تهدیدها دارد، در این عرصه عملکرد ضعیفی داشته و نتوانسته از این امتیاز باارزش بهره بگیرد. حداقل اثر مثبت این امتیاز بزرگ میتوانست شکلگیری و تقویت بخش خصوصی مولد و توانمند باشد.
یکی از بهترین مثالها برای بررسی این موضوع، صنعت نساجی است. صنعت نساجی در کشور ما سابقهای طولانی دارد. عدمنیاز به فنآوری فوقپیشرفته، اشتغالزایی، تقاضای داخلی بزرگ برای محصولات و امکان تأمین مواداولیه از داخل کشور جزو ویژگیهای مثبت و امتیازات این صنعت به شمار میرود.
بااینحال در طول سالیان سال، موقعیت مناسبی برای رشد در اختیار این صنعت قرار نگرفتهاست. بهویژه در سالهای اخیر، باقیمانده رمق تولیدکنندگان داخلی هم گرفتهشده، و واردات بیرویه عرصه را بر آنان تنگ کردهاست.
اشاره به یک مورد خاص در این عرصه کافی است تا تصویر روشنی از جریان امور به دست بیاید:
به گفته دبیر انجمن صنایع نساجی کشور، در حال حاضر سالیانه ۴۰میلیون متر پارچه چادر مشکی موردنیاز بازار داخلی است. از آن جا که چادر به عنوان حجاب برتر موردتوجه بوده، طبعاً مسؤولان توجه کافی برای عرضه این محصول و تأمین آن داشتهاند. اما با کمال تأسف، این توجه و حمایت نه به صورت تشویق سرمایهگذاران داخلی برای راهاندازی کارخانجات مدرن و تولید این کالا در داخل، بلکه به صورت تشویق واردکنندگان صورت گرفتهاست!(۱)
عظمت بازار این محصول در حدی است که جا دارد چندین کارخانه بزرگ و مدرن که در مقیاس وسیع توان تولید داشتهباشند، در داخل کشور راهاندازی شود. بیتردید فنآوری موردنیاز برای تولید پارچه باکیفیت، درحدی نبوده که مشمول تحریم بشود! بااینحال در این عرصه پیشرفت چندانی حاصل نشدهاست.
راهحلی که به ذهن متولیان امر برای حل مشکل پارچه چادر مشکی رسیده، این است که در مقابل تعرفه ۷۰درصدی واردات انواع پارچه، تعرفه واردات پارچه چادر مشکی را ۲۰درصد تعیین کنند، تا قیمت این کالا در داخل کشور و برای کسانی که پوشش حجاب برتر را انتخاب میکنند، بالا نرود.
اما این تعرفه ۲۰درصدی که بلای جان تولید داخلی است، کمکی به ارزان شدن این کالا نمیکند. چون گروهی از واردکنندگان دلاور با استفاده از این فرصت، انواع پارچه را با تردستی بهعنوان پارچه چادر مشکی وارد کرده و بهجای تعرفه ۷۰درصدی، از تعرفه ۲۰درصدی بهرهمند میشوند.
در گذشته تولیدکنندگان ژاپنی و کرهای در بازار چادر مشکی حکومت میکردند، اما اینک جذابیت این بازار عظیم که سخاوتمندانه به تولیدکنندگان خارجی سپرده شدهاست، تولیدکنندگان اندونزیایی را هم نمکگیر خود کردهاست.
در وضع موجود، ظاهراً همه از سهم خود راضی هستند:
تولیدکنندگان خارجی بدون نگرانی از مزاحمت رقبای داخلی، به سود گزاف و سرشار میاندیشند. در کدام کشور دیگر به چنین بازار بزرگی میتوان بدون دردسر و مزاحمت دست یافت؟
واردکنندگان پارچه هم از واردات پارچه چادر مشکی و هم از واردات سایر پارچههای مرغوب به اسم پارچه چادر مشکی با بهرهمندی از تعرفه ۲۰درصدی سود میبرند و راضی هستند.
مقامات دولتی با هدف گسترش استفاده از چادر به عنوان حجاب برتر، از واردات این محصول حمایت میکنند، و میتوانند بیلان کار خود را بدهند و مدعی شوند که فقط به اقتصاد و مادیات نمیاندیشند و دغدغه فرهنگ و سنتهای جامعه را هم دارند.
گروههای مافیایی که میتوانند مجوز واردات انحصاری جور کنند، از این وضع راضی هستند، چون با ایجاد شرایط انحصاری میتوانند سهمی برای خود در نظر بگیرند.
تولیدکنندگان داخلی متضرر شده و شاکی خواهندشد. برای جلب رضایت آنها هم راهی وجود دارد: میتوان مجوز تغییر کاربری برای کارخانجاتشان داد تا بتوانند زمین کارخانه تعطیلشدهشان را برای ساخت مجتمع تجاری بفروشند و به سود معقولشان برسند.
فقط سر مصرفکننده داخلی بیکلاه میماند! که آن هم خیلی مهم نیست!
ای کاش روزی برسد که مسؤولان و متولیان امر قدر فرصتهایی چون بازار بزرگ داخلی را بدانند و آن را بهراحتی تبدیل به تهدید نکنند.
——————————————————-
۱- مراجعه کنید به:
تعطیلی کارخانه چادرمشکی با ۳۰سال قدمت
دستهها: رانتخواری و فساد, سیاستگذاری اقتصادی