گندم بد گندم خوب را از دور خارج میکند!
بخش کشاورزی در کشور ما علاوه بر مواجه بودن با مشکلاتی که کل فعالیتهای تولیدی درگیر آن هستند، ناگزیر از دستوپنجه نرم کردن با مشکلات متعدد دیگری نیز هست، که این را میتوانیم مظلومیت مضاعف این بخش بنامیم.
این مشکلات از یک سو به ماهیت فعالیت بخش و قبول خطراتی مانند خشکسالی، آفتزدگی و … برمیگردد، و ازسویدیگر سیاستهای دولت در عرصه تعیین قیمت خرید تضمینی، اعطای تسهیلات و سیاستهای وارداتی در گسترش آن نقش دارند.
در سالهای گذشته با تلاش چندین و چندساله متولیان امر، و با همت تولیدکنندگان بخش کشاورزی، تولید گندم در داخل کشور تا سطحی بالا رفت که مدعی خودکفایی شدیم. با گذشت زمان و تداوم مشکلات اقتصادی و دشواریهایی که گریبانگیر تولیدکنندگان بهویژه در بخش کشاورزی شدهاست، به تدریج از قله خودکفایی پایین آمدیم.
البته نوسان تولید در طول چندسال شاید خیلی مشکل حادی نباشد. بااینحال بیتوجهی مفرط به امر تولید و حل مشکلات تولیدکنندگان، دشواریها را دوچندان کرد.
بالا رفتن هزینههای تولید برای تولیدکنندگان در حدی بود که افزایش نامتناسب قیمت خرید تضمینی پاسخگوی آن نبود. بهاینترتیب تولیدکنندگان چندان تمایلی به تولید چیزی که جز ضرر برایشان نداشت، نشان ندادند. اگر هم تولیدی صورت گرفت، انگیزهای برای فروش به دولت با قیمتی پایینتر از قیمت تمامشده وجودنداشت.
بهاینترتیب، گندم خریداریشده توسط دولت نسبت به سالهای قبل کاهشی فاحش نشان داد. بااینحال متولیان امر در مقابله با این مشکل، به جای بازنگری در شیوههای برخورد و یافتن پاسخ کارشناسی، سعی در پاک کردن صورتمسأله کردند.
درواقع اگر متولیان امر در طول سالیان گذشته توجه به این معضل میکردند،ِ به حصر منطقی یا باید برنامهای برای کاستن از هزینههای تولید کشاورزان بهکار میبستند، یا قیمت خرید تضمینی را متناسب با افزایش هزینههای تولید بالا میبردند. اما آنها هیچکدام از این دو روش را به کار نگرفتند.
شاید تصور متولیان امر این بود که کشاورزان گندمکار راهی جز فروش محصول خود به دولت که خریدار انحصاری است، ندارند، و بنابراین نیازی به اصلاح این رویه نیست!
اما کشاورزان هم بیکار ننشستند. راهحل ابداعی کشاورزان استفاده از گندم به عنوان خوراک دام بود! وقتی بنا بود گندم خودشان را به قیمت پایین به دولت بفروشند و سپس با قیمت بالاتر خوراک دام برای دامهایشان بخرند، این اقدام کاملاً با منطق اقتصادی انطباق داشت.
اخیراً عضو خانهکشاورز استان گلستان گفتهاست: گندم انسانی کیلویی ۴۲۰تومان از کشاورز خریداری شد، درحالیکه اکنون قیمت گندم دامی ۶۵۰تومان است.(۱)
در اردیبهشتماه گذشته هم صحبت از “گمشدن” یا خروج غیرقانونی (؟) محصول گندم استان خوزستان به استانهای همجوار به میان آمد. در این رابطه استاندار نظر رئیس سازمان جهاد کشاورزی استان را رد کردهبود، که چنین خبری نیست و همه جا امن و امان است. (۲)
رئیس کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی میزان گندم گمشده را بیش از پنجمیلیون تن میداند!(۳)
دولت برای جبران کمبود در بازار، اقدام به واردات گندم میکند. نکته جالب این که گندم وارداتی از نظر کیفیت بسیار پایینتر از گندم داخلی خودمان است. دولت گندم وارداتی با کیفیت پایین را به کارخانجات آرد تحویل میدهد. و گندم داخلی با کیفیت بهتر را دامداران میخرند تا به مصرف خوراک دام برسانند! طبعاً به دلیل قیمت بالای خوراک دام و وضعیت خاص محصولات دامی، این شیوه تأمین خوراک دام مقرون به صرفه است.
به طوری که ملاحظه میشود، متولیان امر با توسل جستن به واردات، کاری کردهاند که گندم بد گندم خوب را از دور خارج و از سفرههای مردم دور کند. گندم خوب داخلی که سفره مردم را از دست داده، به ناچار روانه دامداریها شده تا به مصرف خوراک دام برسد!
به قول شاعر:
جای آن است که خون موج زند در دل لعل
زین تغابن که خزف میشکند بازارش
این شرایط دشوار و همراه با ناکارآمدی به دلیل تعیین قیمت تضمینی پایین برای محصولات کشاورزی و عدمحمایت از تولید داخلی اتفاق افتاده است.
مقابله گندم بد وارداتی با گندم خوب داخلی و پیروزی گندم بد، آدم را یاد قانون گرشام اقتصادشناس اواسط قرن شانزدهم انگلستان میاندازد که میگفت پول بد پول خوب را از دور خارج میکند. شاید در فرصتی دیگر درباب قانون گرشام بیشتر توضیح بدهم.
——————————————
۱- مراجعه کنید به:
باکیفیتترین گندم خوراک گاوها میشود!
۲- مراجعه کنید به:
۴۷۰هزار تن گندم در خوزستان گم شد/استاندار: صحت ندارد
۳- مراجعه کنید به:
کشاورزان گندم نمیفروشند/ نان مردم خارجی میشود؟
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی