پلاسکو تاوان کدام خطا را پرداخت؟ *

حادثه دردناک و تکان‌دهنده‌ای بود. ساختمانی در آتش سوخت و فروریخت. گروهی از فداکارترین و مظلومترین خادمان مردم جان باختند. خانواده‌هایی در عزای فرزندان و همسران ازجان‌گذشته و پاکبازشان نشستند. ده‌ها و بلکه صدها خانواده با بیکار شدن نان‌آورشان آن‌هم در آستانه سال نو، از درآمد ماهیانه اندکشان هم محروم شدند. گروهی دیگر از شهروندان سرمایه و حاصل چندین‌سال تلاش و تجارت خود را از دست دادند. به اقتصاد رنج‌دیده اما امیدوار کشورمان هم خسارتی نه‌چندان کوچک تحمیل شد. پرونده “پلاسکو” با این‌همه تاوان سهمگین بسته‌شد. اما به‌راستی پلاسکو و قربانیان مظلومش تاوان چه خطایی را پرداختند؟
عادت کرده‌ایم که در چنین مواردی به سرعت دنبال متهمان درجه یک و دو و کسانی که مسبب و مسؤول سانحه هستند، بگردیم. مدیران ساختمان به تذکرات سازمان‌های مربوط توجه نکرده‌، و فکری به حال ایمنی ساختمان نکرده‌اند. سازمان‌های مسؤول به تذکرات چندباره بسنده کرده، و ساختمان غیرایمن را تعطیل نکرده‌اند. ازدحام شهری موجب شده نیروهای امداد با دقایقی تأخیر برسند. هجوم سلفی‌گیران باعث ایجاد مزاحمت برای نیرو‌های امداد شده‌است. نبود تجهیزات کافی باعث شده جانفشانی بی‌دریغ شیرمردان آتش‌نشان دستآورد اندکی داشته‌باشد. بودجه خرید تجهیزات در اختیار آتش‌نشانی قرار نگرفته‌است، درحالی که بودجه خاصه‌خرجی‌ها باید بدون هیچ مشکلی تأمین شود. و … .
بی‌تردید همه این موارد قابل‌بررسی هستند. همه این خطاها و قصور و تقصیرها دست به دست هم داده، و ما را عزادار کرده‌اند. قصد تبرئه هیچ‌یک از این خاطیان را ندارم. اما به نظر من خطا در جای دیگری اتفاق افتاده‌است.
اقتصاد ما سال‌هاست که راه خود را از اقتصاد جهان جدا کرده، و در مسیری متفاوت با بسیاری از کشورهای با شرایط مشابه طی طریق می‌کند. در شرایطی که بسیاری از کشورهای کوچک و بزرگ جهان برای جذب سرمایه‌ خارجی به هر دری می‌زنند، ما میدان رقابت را به رقبای خود واگذار می‌کنیم. در شرایطی که هر کشوری دنبال افزایش سهم خود از صنعت عظیم گردشگری جهانی است، ما با وجود برخورداری از امتیازات چشمگیر، برای افزایش سهم خود اقدامی نمی‌کنیم، و حتی گردشگری را خطرناک تلقی می‌کنیم. در شرایطی که کشورهای موفق دنیا برای جذب نخبگان سایر ملت‌ها سرسختانه تلاش می‌کنند، ما با سخاوت تمام جوانان نخبه خود را “هل” می‌دهیم تا بروند. در شرایطی که بسیاری از کشورها سیاست را در خدمت اقتصادشان قرار می‌دهند تا رفاه بیشتر برای مردمشان تأمین کنند، ما به تعبیر رئیس جمهور، اقتصادمان را در خدمت سیاست قرار داده‌ایم.
اگر چنین نبود، امروز کشورمان سهم قابل‌توجهی از درآمد صنعت گردشگری جهان داشت، فعالان اقتصادی کشورمان به جای دلال و واردکننده بودن، صادرکننده بزرگ کالا و خدمات به کشورهای منطقه و جهان بودند، شهرک‌های صنعتی‌مان به جای تعطیلی و مرگ تدریجی، پرشور و نشاط‌ترین مناطق اقتصادی کشورمان بودند، جوان‌هایی که تمام روز در مناطقی مانند اطراف ساختمان پلاسکو در جستجوی فرصتی برای دلالی پرسه می‌زنند، در این شهرک‌ها مشغول به کار و سازندگی بودند، و … .
در این صورت، طبعاً مدیران ساختمان پلاسکو به فکر می‌افتادند که همرنگ با بقیه اقتصاد کشور شوند، و در شرایطی که هجوم درآمد و سود و سرمایه بافت فرسوده شهری را می‌بلعد و همه‌جا را نو می‌کند، آنان نیز ناگزیر به فکر بازسازی و تجهیز ساختمان خود می‌افتادند، و بهترین تجهیزات ایمنی را نصب و راه‌اندازی می‌کردند تا پاسخگوی مراجعه‌کنندگان پولدارشان باشند.
اقتصاد ما طی چندده سال گذشته بهترین فرصت رشد و توسعه را با سخاوت تمام در اختیار رقبای منطقه‌ای خود گذاشته‌است. سوء تدبیر دولتمردان گذشته موجب تحمیل قطعنامه‌های شورای امنیت و تحریم ظالمانه کشورمان شد، و خسارتی بزرگ به کشور زد. فرصت نوسازی و تجهیز صنعت نفت را برای سالیان دراز از دست دادیم، ناوگان هوایی‌مان به‌تدریج فرسوده‌شد، به‌گونه‌ای که امروز آمدن یک فروند، آری فقط یک فروند هواپیمای مسافربری را واقعه‌ای بزرگ تلقی می‌کنیم.
ساحل جنوبی خلیج فارس در مقایسه با ساحل شمالی از جذابیت و موقعیتی برخوردار نبوده، اینک و درسایه بی‌توجهی بلندمدت ما در موقعیتی قرار گرفته که عظمت برج جاهلیت را به رخ ما می‌کشد، و از خوشحالی فراهم آمدن فرصت کسب درآمد هنگفت که ما در اختیارش قرار داده‌ایم و کوجکترین آن تملک امتیاز عبور هوایی شرق و غرب است که باید در اختیار آسمان کشورمان قرار می‌گرفت، پایکوبی می‌کند.
در چنین موقعیتی، باید هم انتظار داشته‌باشیم یک ساختمان قدیمی با تجهیزات ناکارآمد ایمنی گرفتار حادثه شود. باید هم انتظار داشته‌باشیم مدیران ساختمان استانداردهای ایمنی را نادیده بگیرند. باید هم انتظار داشته‌باشیم تجهیزات نیروهای امدادی ناقص و ناکارآمد باشد، و حتی به قول شیخ سعدی دل به مرگ نهادن دلاوران امداد در روز هیجا نتواند به خوبی حادثه را مهار کند.
بازهم تأکید می‌کنم، قصد من تبرئه خاطیان و مقصران در هر کسوت و سمتی نیست، که همه حتی سلفی‌گیران و تماشاگران صحنه حادثه هم مقصرند. اما به‌راستی اگر اقتصاد کشورمان را از سیل درآمد ناشی از صادرات و گردشگری و تجارت مولد محروم نمی‌کردیم، اگر در مسیر تعامل با جهان پیش می‌رفتیم و بازارهای منطقه و جهان را یکی پس از دیگری فتح می‌کردیم، اگر قطعنامه‌های شورای امنیت را کاغذپاره تلقی نکرده، و با خوشحالی به پیشواز تحریم نمی‌رفتیم، آیا بازهم مدیران پلاسکو بر بازسازی نکردن مایملک خود اصرار می‌کردند؟ و آیا کارگران زحمتکش با وجود فرصت‌های شغلی فراوان در گوشه و کنار کشورمان، حاضر به اشتغال همراه با هرگونه منت در ساختمانی پرخطر می‌شدند؟ آیا همین عامل به تنهایی موجبات تعطیلی اجباری کلیه ساختمان‌های فرسوده و غیرایمن را فراهم نمی‌ساخت؟
———————————————–
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره شنبه ۲ – ۱۱ – ۹۵ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.