تحریف کودتا یا تحریف تاریخ
خبر انتشار اسناد جدید در مورد کودتای ۲۸مرداد، یکبار دیگر موجب شد مباحث مربوط به این واقعه شوم به صدر موضوعات موردتوجه رسانهها بازگردد. اخیراً آقای سلیمینمین طی یادداشتی با عنوان “تحریف کودتا” ضمن اعتراض به آنچه که “انتشار برخی از اسناد گزینششده وزارت خارجه آمریکا پیرامون کودتای ۲۸مرداد” مینامد، در دفاع از آیتالله کاشانی و ردّ اتهام همدستی ایشان با کودتاچیان، به جای اشاره به مدارک و اسناد و بیان موضع و دیدگاه آقای کاشانی، در مقام تبرئه ایشان فقط مینویسد آنروز آیتالله کاشانی اصلاً در تهران نبود. (۱)
نگارش و انتشار چنین یادداشتهایی نه کمکی به روشن شدن موضوع میکند و نه حتی برای ردّ این اتهام سنگین نافع است.
هرچند اصل موضوع برای اهل فن و مطلعین تاریخ معاصر ایران چه موافقان و چه مخالفان آیتالله کاشانی روشن است، بااینحال برای رفع هرگونه شبهه، طرح ساده و عملی برای تحقیق در این ماجرا را ارائه میکنم، با این امید که امثال آقای سلیمینمین به جای کلیگویی و متهم ساختن این و آن، با یک چهارچوب منطقی به طرح سؤال و دادن پاسخ به این اتهام بپردازند.
درباب رابطه آیتالله کاشانی با ماجرای کودتا در همان قدم اول دو سؤال مطرح میشود: اول اینکه آیا آنروزها ایشان توان بسیج مردم را همانند ماجرای ۳۰تیر ۱۳۳۱ داشت؟ دوم اینکه ایشان مخالف کودتا برعلیه دولت دکتر مصدق یا موافق آن بود؟
با توجه به دو سؤال ساده فوق که فقط جواب بله یا نه لازم دارند، چهار احتمال میتوان مطرح کرد که در زیر به هرکدام میپردازم:
احتمال اول: آیتالله کاشانی مخالف کودتا بود، اما کاری از ایشان ساخته نبود.
اگر این احتمال درست باشد، باید ایشان بعد از وقوع کودتا و در اولین فرصت آن را محکوم میکرد. درحالیکه به استناد نشریات کثیرالانتشار آنروزها، چنین اقدامی صورت نگرفتهاست. پس این احتمال درست نیست. (۲)
احتمال دوم: آیتالله کاشانی مخالف کودتا بود، و قدرت بسیج حامیان خود را داشت.
اگر این احتمال درست باشد، باید ایشان با دعوت از مردم و تشویق آنان به مقابله با گروه اندک کودتاچیان، از غارت رفتن حق تعیین سرنوشت ملت جلوگیری میکرد. این که بگوییم ایشان آماده بود، اما دکتر مصدق نپذیرفت (ادعای کسانی که افسانه نامهنگاری عصر ۲۷مرداد بین آیتالله کاشانی و دکتر مصدق را باور میکنند) بیمعنی است، زیرا ایشان در واقعه ۳۰تیر سال قبل منتظر تأیید دکتر مصدق نماند و مردم را برای حضور مقتدرانه در صحنه دعوت کرد. (۳)
پس یا این احتمال نادرست است، و یا اینکه باید آیتالله کاشانی بابت این اهمال و عدم برخورد قاطع با کودتاچیان و تنها گذاشتن دولت دکتر مصدق مؤاخذه شود.
احتمال سوم: آیتالله کاشانی موافق کودتا بود و البته نفوذی هم در بین مردم نداشت.
برای قضاوت درباره صحت و سقم این احتمال باید به اظهارنظرها یا مصاحبههای احتمالی ایشان در روزهای بعد از کودتا توجه کنیم. زیرا بالاخره رسانههای آن ایام حتماً سراغ ایشان رفته و سؤالاتی را مطرح کردهاند. حال آقای سلیمینمین باید جواب بدهد که در اولین مصاحبه بعد از کودتا، آقای کاشانی کودتا را تأیید یا ردّ کردهاست. گفتنی است با استناد به شواهد موجود نمیتوان این احتمال را ردّ کرد.
احتمال چهارم: آیتالله کاشانی موافق کودتا بود، و قدرت بسیج حامیان خود را داشت.
حضور متحدان و وابستگان آیتالله کاشانی در بین کودتاچیان این احتمال را تقویت میکند. آنروزها پسر ایشان به اتهام همکاری با تیم ربایندگان و قاتلان سرتیپ افشار طوس تحت تعقیب و فراری بود. آقای حسن سالمی نوه آیتالله کاشانی میگوید: “آقامصطفی در دسترس نبود. طوری که عصر روز بیست و هشتم مرداد، موقعی که میراشرافی و دیگران از رادیو صحبت میکردند، آیتالله کاشانی به آقای گرامی گفت: برو مصطفی را پیدا کن! مبادا گولش بزنند و در رادیو صحبت کند.” (۴)
حضور این افراد و نقشآفرینی آنان در معرکه ۲۸ مرداد، حداقل باید موجب میشد که آیتالله کاشانی اظهارنظر صریحی درباب کودتا بکند تا در آینده متهم به همراهی یا تأیید نشود. اما ایشان طی بیش از هشت سال بعد از کودتا که در قید حیات بود، چنین مطلبی نگفته و منتشر نکردهاست.
به بیان دیگر، هرچند آیتالله کاشانی در روزها و ساعات قبل از وقوع کودتا بیانیهای صادر نکرده، و مردم را برای همکاری با کودتاچیان دعوت نکرده، اما حضور نزدیکان او در جریان کودتا و بدتر از آن عدم اعلام برائت وی از این افراد در روزهای بعد از کودتا، ایشان را در مظان این اتهام بزرگ قرار میدهد که چون دکتر مصدق حاضر به پذیرش سلیقه و مداخلات او نبود، و او دل پری از دولت داشت، از کودتاچیان حمایت کرد. مصاحبههای ایشان طی یک ماه بعد از کودتا مؤید این حمایت است.
بدینترتیب امثال آقای سلیمینمین به جای تمسک جستن به این مطلب کمبها که “آنروز آیتالله کاشانی در تهران نبود”، سندی در مخالفت ایشان با کودتا و طرد همراهیکنندگان با کودتا ارائه کنند، که البته پیشاپیش معلوم است چنین اسنادی وجود ندارد.
————————–
۱ – مراحعه کنید به نوشته آقای سلیمینمین با عنوان:
تحریف کودتا
۲ – مراجعه کنید به:
آیتالله سید ابوالقاسم کاشانی ۳ هفته پس از کودتای ۲۸ مرداد
۳ – مراجعه کنید به یادداشت پارسال من با عنوان:
افسانه نامهنگاری عصر ۲۷ مرداد
۴ – مراجعه کنید به:
کذب و صدق نامۀ کاشانی به مصدق
دستهها: تاریخ معاصر, یککمی سیاسی