ایران امروز و صرف فعل “از کجا آوردن” *

این روزها همه‌جا صحبت از “خوردن و بردن” است، و کسی به “آوردن” و صیغه‌های مختلف این فعل نمی‌اندیشد. اما در گذشته‌ای نه‌چندان دور که مردم ارباب و ولی‌نعمت بودند، و بنابود همه امکانات کشور در خدمت آنان باشد، رسانه‌ها درددل آنان را مطرح کنند، و سیاسیون به نمایندگی آنان افتخار کرده، و خدمتگزاری به آنان را مایه سعادت دنیا و آخرت خود بدانند، توجه همگان به پدیده غارت ثروت‌های ملی جلب شده‌بود. در آن ایام این بحث مطرح شد که باید ثروت‌های گردآمده از راه‌های حرام و غارت اموال عمومی شناسایی شده، و به صاحبان واقعی آن یعنی مردم بازگردانده‌شوند.
در آن ‌روزهای به‌یادماندنی سؤال معروف “از کجا آورده‌ای؟” شعار جاافتاده این گفتمان رایج بود: صاحبان ثروت‌های افسانه‌ای باید پاسخی شفاف و روشن به این سؤال می‌دادند که این همه ثروت را از کجا آورده‌اند. اصل ۴۹ قانون اساسی که دولت را ملزم می‌کرد (و می‌کند) با شناسایی ثروت‌های گردآمده از راه‌های غیرقانونی و غیرشرعی، این اموال را به صاحبان اصلی کشور یعنی مردم بازگرداند، با چنین پیش‌زمینه‌های ذهنی تدوین و تصویب شد، و با رأی مردم صاحب حق رسمیت یافت.
با گذشت زمان و فاصله گرفتن از آن دوران پرتلاطم، این شعار کلیدی و مهم به‌تدریج فراموش شد. شاید این فراموشی زودرس اثر هنری ثروتمندان تازه‌به‌دوران رسیده بود که در سایه زدوبندهایشان موفق به طیّ راه صدساله در یک شب شده، و تلاش می‌کردند توجه افکار عمومی به این پدیده “یکشبه پولدار شدن” جلب نشود.
سال‌ها بعد صیغه جدیدی از مصدر “آوردن” گرفتار کثرت استعمال شد، و آرام آرام جای پای خود را در گفتمان رایج محکم کرد. ماجرا از این قرار بود که برخی سیاسیون تازه‌به‌دوران رسیده برای جلب نظر شهروندان و کسب موفقیت در انتخابات، به دادن وعده‌های عجیب و نشدنی مشغول شدند. یکی می‌خواست یارانه نقدی را سه‌برابر کند، آن‌دیگری روی دستش می‌زد، و وعده پنج‌برابرکردن می‌داد و …! در آن ایام این سؤال کلیدی توسط اهل نظر و برای روشن شدن افکار عمومی مطرح شد: در شرایطی که دولت برای تأمین منابع مالی یارانه نقدی در همین سطح فعلی گرفتار شده، و گاه برای پرداخت آن ناگزیر از دوپینگ بودجه‌ای است، چگونه می‌توان میزان یارانه نقدی را افزایش داد، آن‌هم سه تا پنج برابر؟!
به بیان دیگر به جای سؤال تاریخی “از کجا آورده‌ای؟” سؤال جدیدی از مصدر آوردن مطرح شد که بیشتر با شرایط روز تطبیق می‌کرد: “از کجا می‌آوری؟” و صدالبته مدعیان طالب قدرت پاسخی برای این سؤال ساده نداشتند و هنوز هم ندارند.
بااین‌حال ماجرای صیغه‌های مختلف مصدر “آوردن” به همین‌جا ختم نمی‌شود. با روی کار آمدن دولت یازدهم، سیاسیون و سخنورانی که حامی دولت قبل و مخالف این دولت بودند، برخلاف شیوه پیشین خود، به‌ناگهان یادشان آمد که معیشت مردم هم مهم است و باید دولت با صرف هزینه و تخصیص بودجه هم به فکر حمایت از اقشار کم‌درآمد باشد، و هم اشتغال ایجاد کند، و هم بودجه کلانی به مؤسسات فرهنگی غیردولتی تخصیص بدهد. علاوه‌براین با تبلیغات منفی برعلیه دیپلماسی جدید نفتی دولت، تلاش می‌کردند تا آن‌جا که ممکن است مانع موفقیت دولت در میدان کسب درآمد و افزایش قدرت مانور مالی آن بشوند.
بدین‌ترتیب، دولت ازیک‌سو تحت فشار است که درآمدهایش افزایش نیابد، و حتی در میدان گردآوری درآمد مالیاتی هم با مخالفت‌های آنچنانی مواجه است. از سوی دیگر مدام با تقاضا‌های جدید مواجه می‌شود. آخرین تقاضا از این نوع را می‌توان الزام به تأمین ضرر و زیانی دانست که مؤسسات مالی و اعتباری غیرمجاز بالا آورده‌اند. یعنی دولت علاوه‌براین‌که باید با منابع مالی محدود خود، همه مشکلات به ارث رسیده را که حاصل بی‌انضباطی مالی دولت قبل است، حل و فصل کند، باید پاسخگوی اقدامات رندانه مؤسسات مالی و اعتباری هم باشد که با جمع‌آوری سپرده‌های مردم به دوستان خود وام داده‌اند، و حالا نمی‌توانند بازپس‌بگیرند. ظاهراً دولت نیز ناگزیر از تخصیص مبلغ ناقابل ۱۱۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰ تومان برای رفع و رجوع این دردسر اهدایی شده‌است.
در چنین شرایطی دولت در غیاب بازوی رسانه‌ای توانمند که متأسفانه دولتمردان ظاهراً خود را بی‌نیاز از آن می‌بینند، در مقابله با این درخواست‌های پایان‌ناپذیر و کمرشکن فقط با نجابت ذاتی خود این جمله را نجوا می‌کند که: “از کجا بیاورم؟!”
همان‌گونه که ملاحظه می‌کنید، “از کجا آورده‌ای؟”، “از کجا می‌آوری؟” و “از کجا بیاورم؟” سه صیغه پرکاربرد از مصدر “آوردن” یا بهتر است بگوییم “از کجا آوردن” هستند که با توجه به شرایط خاص اقتصادی و سیاسی کشور مطرح شده، و موردتوجه قرارگرفته‌اند.
اما حرف آخر:
طی چهار سال گذشته و به‌ویژه در فصل بودجه که دولت درعین محدودیت‌های مالی متعدد با تشدید فشار از سوی محافل سیاسی رقیب روبه‌رو می‌شود که ظاهراً دغدغه حل مشکلات معیشتی شهروندان را دارند، و به زبان بی‌زبانی ماجرای یک مویز و چهل قلندر و سؤال بی‌پاسخ “از کجا بیاورم؟” را نجوا می‌کند، همواره یاد صحنه‌ای از هنرنمایی دو هنرمند تکرارناشدنی سینمای کمدی می‌افتم:
لورل و هاردی در فیلم اتوپیا محصول سال ۱۹۵۱ گیر آنتوان و جیوانی دو مهمان ناخوانده افتاده‌اند. شب‌هنگام بناست این چهارنفر در اتاقی کوچک به زحمت خودشان را جاکنند و بخوابند. هاردی از سر مهمان‌نوازی (که البته همیشه با خرج لورل اتفاق می‌افتد) به او می‌گوید که خودش را جمع‌وجور کند تا مهمان‌های ناخوانده جا برای خوابیدن داشته‌باشند. اما این کافی نیست. هاردی دوباره از لورل می‌خواهد بیشتر خودش را جمع کند تا برای او هم جا باز بشود. لورل درحالی‌که همان بغض و گریه معروف سراغش آمده، می‌گوید: “پس من کجا بخوابم؟ تو که جای منو بخشیدی به این دوتا!”
مشکل بودجه دولت، مشکل اقتصاد ملی ما و معضل کوچک و کوچک‌تر شدن سفره مردم نیز مانند مشکل جای خواب استن لورل، بیشتر از این‌که ناشی از ناکارآمدی دولت و بی‌کفایتی دولتمردان مسؤول باشد، ناشی از گنجانده‌شدن و به‌اصطلاح پادار شدن ردیف‌های بودجه‌ای است که چون مهمان‌های ناخوانده جای صاحب‌ خانه را تنگ کرده‌اند، و دولت نمی‌داند منابع لازم برای انجام وظایف خود در میدان معیشت مردم را “از کجا بیاورد؟” خانه‌تکانی قانون بودجه و اولویت بخشیدن به صاحبان خانه به‌جای میهمانان ناخوانده، می‌تواند قدم اول در مسیر حل معضلات معیشتی اقشار کم‌درآمد باشد.
————————–
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره دوشنبه ۱۸ – ۱۰ – ۹۶ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.