بازگشت به دوران تولید کالا در حضور مشتری *
دوهزار و دویست و اندی سال پیش حاکم شهر سیراکوزا در جزیره سیسیل که تاجی طلایی سفارش دادهبود، بعد از اتمام کار در صداقت سازنده تاج دچار تردید شد، او از ارشمیدس دانشمند بزرگ آن دوران کمک خواست. ارشمیدس با کشف تاریخی خود، دروغ بزرگ سازنده متقلب را آشکار کرد. اگر نبوغ ارشمیدس نبود، حاکمان آن دوران فقط یک راه برای اطمینان از صحت ادعای سازندگان تاج داشتند: باید خود شخصاً در کارگاه حاضر میشدند تا در حضور آنان شمشهای طلا را ذوب کنند.
با گذشت قرنها از آن دوران، امروزه با شکلگیری نهادهای ناظر و مطرح شدن برندها، خیال میلیونها مصرفکننده در سرتاسر جهان از بابت کیفیت کالاها راحت شدهاست. آنها بهصرف نقش بستن یک علامت بر روی کالا به آن اعتماد میکنند، و میپذیرند که مراحل مختلف تولید کالا تحت نظارت دقیق نهادهای بازرسی و کنترل کیفیت طی شده، و بنابراین نیازی نیست که خود آنان دست بهکار شده، و به بررسی و آزمایش و کنترل کیفیت کالای موردنظرشان بپردازند. اعتبار برندهای تجاری و نظارت نهادهای بارزسی بهگونهای اعتماد شهروندان را جلب کرده، و میکند که آنان با آرامش و جمعیتخاطر زندگی کنند، زیرا به قول معروف شهر امن و امان است.
اما این جمعیتخاطر گویی سالهاست که از سرزمین ما رخت بربستهاست. عرضه گسترده کالاها با مارکهای تقلبی و قاچاق به یک رویه جاافتاده و شیوه غالب تبدیل شدهاست. هر کالایی که به مشتری عرضه میشود، اصل بر تقلبی بودن آن است، مگر اینکه خلافش ثابت شود! کمکاری نهادهای ناظر و بیتوجهی مقامات مسؤول شرایطی را فراهم ساخته که دیگر نقش بستن فلان علامت بر کالا تا حد زیادی معنی و مفهوم خود را از دست بدهد. فکرش را بکنید. بهعنوان مثال فلان برند مشهور آب معدنی که تا دیروز بدون هیچ مشکلی در بازار عرضه میشد، ناگهان بهعنوان یک محصول غیرمجاز معرفی میشود که باید از عرضه آن جلوگیری کرد. در چنین شرایطی مصرفکننده از خود میپرسد پس نهادهای ناظر تا حالا کجا بودند و چگونه کالایی که مشکل داشت، تا همین دیروز بدون دردسر عرضه میشد؟ چرا نهاد ناظر زودتر از این وارد میدان نشد؟ و دهها سؤوال بیجواب دیگر. دشواریهایی که اخیراً برای سپردهگذاران در مؤسسههای مالی و اعتباری “شبهمجاز” اتفاق افتاده، نیز مشابه همین موارد است.
تبلیغ برای تولید یک کالا در حضور مشتری زنگ خطری است که باید سالها پیش توجه متولیان امر را جلب میکرد، اما ظاهراً کسی گوشش به صدای این زنگ بدهکار نبود و نیست. تولید آبلیمو در حضور مشتری با شیوه سنتی، تولید رب گوجه فرنگی در حضور مشتری، و اخیراً تبلیغ تولید سوسیس و کالباس در حضور مشتری که برخی واحدهای تجاری کوچک راهانداختهاند، نشانهای از درهم شکستهشدن بنیان اعتماد مردم به برندها و فعالیت نهادهای ناظر است. سالهاست که تبلیغات منفی برعلیه فلان محصول کارخانهای بین شهروندان منتشر میشود که مثلاً با روشهای غیرطبیعی تولید میشود، و صدالبته نیازی به پاسخگویی نهادهای ناظر و احیاناً انتشار خبر تعطیل کردن فلان واحد تولیدی خاطی هم نیست. در چنین شرایطی، طبعاً خود مردم باید دستبهکار شوند، و از سر ناچاری سراغ واحدهای تجاری کوچکی بروند که با روش سنتی و پرهزینه (بهدلیل از دست دادن امکان صرفهجویی در مقیاس وسیع) در حضور آنان آب لیمو میگیرند یا کالاهای دیگر را تولید میکنند.
بازگشت به دوران نبود برندها و بهاصطلاح تولید در حضور مشتری، هرچند کار و کاسبی پررونقی برای برخی بنگاههای تجاری کوچک شده، اما علامتی بسیار قابلتأمل در کل اقتصاد ما است، اقتصادی که در سایه بیتوجهی نظامیافته مسؤولان امر، اعتماد به همهکس و همهچیز در شرف تخریب است. حتی گسترش حمایت از برخی چهرههای مشهور در جریان جمعآوری کمک برای حادثهدیدگان زلزله اخیر را هم باید در همین راستای گسترش بیاعتمادی به کارآمدی نهادهای رسمی تلقی نمود.
توجه به یک نمونه از عالم واقع برای نشان دادن این ناکارآمدی کافی است: اهل فن و دستاندرکاران به مردم هشدار میدهند که قیمت پایین فلان فرآورده گوشتی به این معنی است که در تولید آن گوشت باکیفیت مورد استفاده قرار نگرفتهاست! به بیان دیگر مصرفکننده بینوا فقط از طریق بررسی قیمت محصول باید بفهمد که این محصول دارای حداقل کیفیت لازم است، و راه دیگری وجود ندارد. لابد اگر این کالا با همین کیفیت و البته با قدری رنگ و لعاب با قیمت چندبرابر عرضه شود، مشکل کیفیت آن حل خواهدشد!
ظاهراً دستورالعمل مقامات این است که مصرفکنندگان باید هرکدام یک آزمایشگاه کوچک و قابلحمل با خود داشتهباشند، و با آزمایش کیفیت محصول به خرید آن اقدام کنند! بعید نیست در این آشفتهبازار کیفیت حتی برخی تولیدکنندگان خودرو هم با ارائه خدمات ویژه “تولید خودرو در حضور مشتری” اقدام به جلب اعتماد از دست رفته مردم بکنند.
بهراستی ناکارآمدی نظارت و بیاعتباری نامهای تجاری و تقلب گسترده تا کجا ادامه خواهدیافت، و مسؤولان امر چه زمانی متوجه اهمیت این معنی خواهندشد که در سایه گسترش بیاعتمادی مصرفکنندگان به هرگونه نظارت و بازرسی، اقتصاد ما در حال عقبگرد به دوران “تولید در حضور مشتری” و زدودن هرگونه برند و نقش اطمینانبخش از کالاهاست؟ آنان چهزمانی درخواهندیافت که اعتماد به نقشها و برندها” یک دارایی بسیار ارزشمند ملی است، و حفظ و تقویت آن صرفههای عظیمی را برای خانوارها، تولیدکنندگان کوچک و بزرگ و در یک کلام برای اقتصاد ملی بههمراه دارد؟
—————————
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره یکشنبه ۲۴ – ۱۰ – ۹۶ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: حقوق مصرفکنندگان, سیاستگذاری اقتصادی