ضرورت بازنگری در رویکرد مبارزه با صهیونیسم *

هفته گذشته اشغالگران قدس هفتادمین سالگرد تأسیس رژیم جعلی خود را جشن گرفته و باردیگر گروهی از مردم فلسطین و صاحبان واقعی این سرزمین را به خاک و خون کشیدند. و طبق معمول با حمایت حامیان قدرتمند این رژیم سفاک، این جنایت نادیده گرفته‌شد و به جای آن، از صاحبان حق خواسته‌شد که از اشغالگران و قاتلان پوزش بخواهند. این ماجرا بار دیگر این سؤال بنیادین را مطرح کرد که نقاط قوت و ضعف سیاست‌های کشورمان در مقابله با پدیده صهیونیسم چیست، و با دنبال کردن این سیاست‌ها طی قریب به چهل‌سال گذشته چه دستآوردهایی داشته‌ایم.
در اواخر دهه ۷۰ میلادی رژیم صهیونیستی در سطح جهانی از اعتبار و موقعیت ضعیفی برخوردار بود، و بسیاری از دولت‌ها تحت فشار افکار عمومی در تحکیم روابط خود با این رژیم تردید داشتند. به‌دنبال امضای توافقنامه کمپ دیوید بین قاهره و تل‌آویو در سپتامبر ۱۹۷۸ و با میانجی‌گری امریکا، مجمع عمومی سازمان ملل با پیشنهاد سازمان آزادیبخش فلسطین قطعنامه‌ای را به تصویب رساند که به‌طور ضمنی توافقنامه صلح را محکوم می‌کرد. همچنین امضای این توافقنامه موجب انزوای مصر در جهان عرب شد، عضویت این کشور در سازمان کنفرانس اسلامی و اتحادیه عرب به حالت تعلیق درآمد. بازگشت مصر به سازمان مزبور تا سال ۱۹۸۴ و به اتحادیه عرب تا سال ۱۹۸۹ محقق نشد. همین دو مورد به‌خوبی شرایط جهان در اواخر دهه ۷۰ و موقعیت ضعیف اشغالگران را نشان می‌دهد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تل‌آویو یک پایگاه ارزشمند را در منطقه از دست داد، زیرا رابطه گسترده تجاری، سیاسی، فرهنگی و امنیتی بین دو رژِیم وجود داشت. حکومت انقلابی ایران از همان ابتدا موضع سرسختانه‌ای برعلیه صهیونیست‌ها گرفت. افزایش همبستگی کشورهای اسلامی، تلاش برای انزوای بیشتر اشغالگران هم در منطقه و هم در مجامع جهانی در رأس اهداف و برنامه‌های اعلام‌شده قرار داشتند. اعلام روز قدس، برگزاری هفته وحدت و طرح شعار معروف “یا ایهاالمسلمون اتحدوا اتحدوا” همه و همه اقداماتی در این مسیر بودند.
اینک با گذشت نزدیک چهل‌سال از آن ایام، طبعاً باید با نگاهی به گذشته آثار و دستآوردهای این سیاست‌ها را ارزیابی کنیم. به‌راستی آیا در سایه اعمال سیاست‌های مبارزه با صهیونیسم، انزوای این رژیم در منطقه و مجامع جهانی بیشتر شده‌است؟ آیا کشورهای اسلامی مواضع تندتری نسبت به گذشته در مقابل رژیم مزبور اتخاذ کرده‌اند؟ آیا مبارزه کشورمان موجبات انصراف یا تردید حامیان این رژیم را فراهم آورده، و جبهه طرف مقابل را متشتت‌تر و منفعل‌تر ساخته‌است؟
برای پاسخ دادن به این سؤال ابتدا باید به نکات زیر به‌عنوان شواهدی از عالم واقع توجه کنیم:
۱ – امریکا در حمایت از رژیم صهیونیستی نسبت به گذشته مصمم‌تر شده‌است. اگر در دهه ۶۰ و ۷۰ شورای امنیت سازمان ملل توانایی صدور و تصویب قطعنامه برعلیه تل‌آویو را داشت، اینک هر قطعنامه‌ای که حتی ادبیات ملایمی نسبت به این رژیم نداشته‌باشد، با وتوی امریکا مواجه می‌شود. هرچند صهیونیست‌ها هرگز نه به قطعنامه‌های تند دهه ۶۰ و نه به قطعنامه‌های ملایم و محبت‌آمیز دهه‌های اخیر اعتنایی نکرده‌اند.
۲ – رژیم صهیونیستی امروزه با انزوای کمتری نسبت به دهه ۷۰ مواجه است. ممکن است در فلان کشور همزمان با سفر نخست‌وزیر این رژیم تجمعی برگزار شود، اما تل‌آویو مانعی بر سر گسترش مراودات خود با جهان نمی‌بیند. به بیان دیگر افکار عمومی جهان مصمم به هدایت سیاست کشورها در مسیر دوری از صهیونیسم نیست. حامیان این رژیم هشیارانه با بزرگنمایی خطر تندروی اسلامی، موجب انحراف افکار عمومی شده‌اند، تا دیگر هجمه تبلیغی جدی اتفاق نیفتد.
۳ – در اوایل دهه ۸۰ میلادی امام خمینی (ره) از تلاش برخی کشورها با هدف بازگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی انتقاد می‌کردند، اما اینک صحبت از اتحاد سعودی – صهیونی برعلیه ایران است. اخیراً ولیعهد عربستان بی‌هیچ نگرانی از واکنش تند ملت‌های مسلمان منطقه، به منافع مشترک عربستان و اسرائیل و این‌که دو رژیم دشمن مشترکی به‌نام ایران دارند، اشاره کرد، و همان‌گونه که او انتظار داشت، هیچ‌یک از کشورهای عربی و اسلامی زبان به نقد او نگشود، و افکار عمومی هیچ کشور مسلمانی جریحه‌دار نشد.
۴ – ما به‌عنوان یک اقدام اعتراضی طی چنددهه گذشته در میادین ورزشی حاضر به رویارویی با ورزشکاران اسرائیلی نشده‌ایم، زیرا این رژیم را جعلی می‌دانیم و به رسمیت نمی‌شناسیم. بابت این رویه خسارات فراوان هم متحمل شده، و مدال‌های فراوانی را دست داده‌ایم. اما طی چهل‌سال گذشته کشور دیگری از ما پیروی نکرده، و این شیوه را برای اعتراض به این رژیم جعلی انتخاب نکرده‌است. حتی ورزشکاران فلسطینی هم همسو و همآوا با ما نشده‌اند. می‌توان گفت اصرار بر تداوم این مسیر ما را با مشکلات متعدد مواجه ساخته‌است. به بیان دیگر اینک افکار عمومی جهان چنین شیوه‌ای را برای اعتراض به رژیم مزبور تأیید نمی‌کند، و حتی شاید در آینده نزدیک بابت چنین اقدامی در میادین ورزشی به‌اصطلاح “هو” بشویم.
۵ – ایران‌هراسی در منطقه گسترش یافته‌است، و در مقابله با پیشرفت صنایع دفاعی کشورمان، کشورهای منطقه شتابان اقدام به خرید سلاح کرده، و ابایی از بیان این نکته ندارند که برای مقابله با تهدیدات ایران سلاح می‌خرند. حتی بعید نیست در آینده نه‌چندان دور به خرید گسترده سلاح از رژیم صهیونیستی هم اقدام کنند. به بیان دیگر دولت‌های منطقه به‌جای این‌که رژیم صهیونیستی را خطر تلقی کنند، ایران را خطر می‌دانند، و افکار عمومی این کشورها هم فشار مؤثری بر دولتمردان وارد نمی‌آورد که روش غلط خود را اصلاح کنند، لابد چندان مشکلی با این ادعا ندارد.
۶ – طی چنددهه گذشته، در بین کشورهای اسلامی و عربی قبح رابطه با رژیم صهیونیستی هرروز بیشتر از دیروز درحال‌ریزش بوده‌است. هرچند هنوز بسیاری از این کشورها روابط سیاسی خود را با تل‌آویو آغاز نکرده‌اند، اما مراودات تجاری و مذاکرات پنهان اتفاق می‌افتد و افکار عمومی این کشورها فشار مؤثری بر دولت‌ها وارد نمی‌آورد. به بیان دیگر مقدمات خروج کامل این رژیم از انزوا در منطقه فراهم شده‌است.
با کنار هم چیدن این واقعیت‌ها نتیجه‌ای که به‌روشنی می‌توان‌گرفت این است که سیاست‌های ما در مقابله فرهنگی و سیاسی با اشغالگران قدس چندان مؤثر نبوده، و منتهی به افزایش وحدت جوامع اسلامی و افزایش تردید حامیان اشغالگران نشده، بلکه موجب افزایش درجه وحدت برعلیه ایران شده‌است.
این بدان‌معنی است که تجدیدنظری بنیادین در این سیاست‌ها موردنیاز است. طبعاً منظور نه صرف‌نظر از مقابله با اشغالگران قبله اول مسلمین، بلکه کنار گذاشتن روش‌های ناکارآمدی همچون تمارض و کشتی نگرفتن با حریف اسرائیلی یا حمله به سفارت عربستان و انتخاب رویکردی سنجیده و خردمندانه‌تر است؛ رویکردی که بهانه مظلوم‌نمایی صهیونیست‌ها و گسترش ایران‌هراسی در منطقه نشود، و وحدت علیه اشغالگران قدس را به وحدت علیه ایران مبدل نکند.
——————————————–
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره یکشنبه ۳۰ – ۲ – ۹۷ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.