نگاهی به سیاست افزایش تسهیلات مسکن *

رئیس‌کل محترم بانک مرکزی هفته گذشته در صحن علنی مجلس به طرح جدید افزایش سقف تسهیلات مسکن اشاره کرد و آن را عامل وقوع اتفاقات جدید در بازار مسکن دانست، (۱) اتفاقاتی که لابد شرایط را به نفع متقاضیان واقعی مسکن و حتی فراتر از آن اقتصاد ملی تغییر خواهدداد. به دنبال آن نیز معاون محترم اقتصادی بانک مرکزی از افزایش سقف تسهیلات مسکن و روند مطلوب افزایش مانده تسهیلات بخش مسکن طی دو سال گذشته سخن گفته‌است. (۲)
این که سهم مسکن در کل تسهیلات اعطایی بانک‌ها بالا برود، یا نسبت مبلغ وام به ارزش مسکن خریداری‌شده افزایش بیابد و به‌ عبارت دیگر بانک‌ها نقش پررنگ‌تری در جریان خرید مسکن شهروندان برعهده‌ بگیرند، بسیار مطلوب است و طبعاً باید متولیان شبکه بانکی کشور چنین اهدافی را با قاطعیت دنبال کنند و حتی به فکر جبران کم‌کاری گذشته نیز باشند. ازاین‌رو نمی‌توان و نباید بر این طرح جدید که به گفته رئیس‌کل محترم خبرهای جدید در بازار مسکن ایجاد خواهدکرد، خرده گرفت.
اما سؤال بنیادی که هم مسؤولان شبکه بانکی کشور و هم متولیان بخش مسکن باید بدان پاسخ بدهند، این است که چرا اجرای سیاست افزایش سقف تسهیلات مسکن در گذشته موجب حل معضل مسکن نشده‌است؟ طبعاً آنان نمی‌توانند ادعا کنند که چنین سیاستی برای اولین‌بار در کشور مطرح شده‌است. آیا آنان گزارشی از یک مطالعه جامع درمورد آثار مثبت و منفی اجرای چنین سیاستی در ادوار گذشته در اختیار دارند؟
به‌راستی چرا افزایش سقف وام مسکن از ده به بیست، از بیست به چهل، از چهل به هشتاد و صد میلیون‌تومان در گذشته هرگز نتوانسته مشکل مسکن را حل کند و به استناد آمار رسمی طی همین دوره و همزمان با اجرای این سیاست‌ها، جمعیت مستأجر کشور همواره درحال افزایش بوده‌است؟ چرا باید با ساز و دهل به اجرای طرح افزایش سقف وام از صد به صد و شصت میلیون تومان دل خوش داشت که موجب بروز اتفاقات مثبت و امیدوارکننده در بخش مسکن خواهدشد؟
به‌راستی نکته ضعف سیاست‌های افزایش سقف وام در گذشته چه بوده که آن‌ها را ناکارآمد و بی‌فایده ساخته‌است؟ آیا رئیس کل محترم بانک مرکزی در تدوین این سیاست جدید تمام ایرادات سیاست‌های قبلی را با استناد به همان مطالعات کارشناسی (البته اگر انجام گرفته‌باشد) موردتوجه قرار داده، و با تدابیری سنجیده آن‌ها را مرتفع ساخته‌است؟
آیا بررسی جامعی در این میان صورت گرفته‌است که مسابقه بی‌امان افزایش قیمت مسکن و به‌دنبال آن افزایش سقف وام مسکن درنهایت به نفع کدام گروه تمام می‌شود؟ متقاضیان واقعی مسکن یا دلالان سفته‌باز؟
آیا در بازاری که با مشکل احتکار روبه‌رو است، راه درست برخورد با مشکلات محدود ساختن محتکران است یا دادن وام به مصرف‌کنندگان که بی‌دردسر کالای کمیاب و گران را بخرند تا مبادا کالا روی دست گرانفروشان بماند؟!
بی‌تردید باید بانک‌ها در امر تأمین مسکن در کنار مردم باشند، و به‌جای اعطای تسهیلات رانتی به کلان‌رانت‌خواران، وام خرید مسکن به متقاضیان واقعی مسکن بدهند، تا آنان به‌جای پرداخت اجاره‌بهای ماهیانه، قسط وامشان بپردازند و عاقبت صاحب خانه شوند، فرایندی که در بسیاری از کشورها به‌راحتی طی شده، اما در کشور ما قابلیت اجرا ندارد، لابد به این دلیل که امکان کسب سود را از بزرگ‌مالکان خواهدگرفت! در این باب فقط کافی است به این نکته اشاره کنم که یکی از کارشناسان اهل‌فن در حوزه اقتصاد مسکن افزایش دوبرابری قیمت مسکن در یک سال گذشته را حاصل تلاشی برنامه‌ریزی‌شده از سوی مؤسساتی می‌داند که در بخش املاک مسکونی تهران سرمایه‌گذاری کلان کرده‌اند، و اینک بناست با فروش سهام خود به بانک دولتی سپه با قیمت دوبرابر، زیان انباشته خود را جبران کنند! حال این اقدام به فروش با قیمت “مناسب” چه ضربه‌ای به اقتصاد ملی و معیشت خانوارهای کم‌درآمد می‌زند، اهمیتی ندارد!
نکته‌ای که باید هم مسؤولان شبکه بانکی کشور و هم متولیان بخش مسکن بدان توجه کنند، این است که تا زمانی که تقاضای سفته‌بازانه از بازار املاک مسکونی خارج نشده، و مسکن به‌عنوان یک کالای ضروری و استراتژیک از جانب متولیان امر به رسمیت شناخته‌نشود، با کارهایی از نوع افزایش سقف وام مسکن توفیقی حاصل نخواهدشد، زیرا چنین سیاست‌هایی بیشتر از آن‌که به نفع خریداران و نیازمندان واقعی مسکن تمام شود، منافع دلالانی را تضمین خواهدکرد که نگران کاهش قیمت دارایی‌هایشان به دلیل نبود قدرت خرید در عموم مردم هستند.
اما در پایان؛
سال‌ها پیش در کتاب‌های درسی دبستان ماجرای بلدرچین و برزگر را می‌خواندیم. برزگر از همسایگانش دعوت می‌کرد تا برای برداشت محصول به کمکش بیایند. جوجه‌های بلدرچین با نگرانی به مادرشان می‌گفتند تا دیر نشده، مزرعه را ترک کنند، و در جای دیگری لانه بسازند. اما مادر دنیادیده با پوزخندی خاطر جوجه‌ها را آسوده می‌ساخت که نگران نباشند چون اتفاقی نخواهدافتاد و کسی به کمک برزگر نخواهدآمد! اما روز آخر، برزگر که از کمک همسایگان ناامید شده‌بود به فرزندانش گفت که فردا خودمان باید دست‌به‌کار شویم. همان موقع بلدرچین مادر به فرزندانش گفت که خطر جدی است و به‌اصطلاح این تو بمیری با بقیه فرق دارد!
معضلات بخش مسکن در کشور ما در نقش همان بلدرچین مادر هر زمان که متولیان امر با بوق و کرنا از افزایش سقف وام یا سیاست‌های ناکارآمد دیگر سخن به میان می‌آورند، خیالشان راحت می‌شود که تفنگ طرف مقابل خالی است و خطری آن‌ها را تهدید نمی‌کند. اما اگر روزی تصمیم به برخورد جدی با تقاضای سفته‌بازانه بزرگ‌مالکان در بازار املاک و مستغلات گرفته‌شود، آن روز بلدرچین هوشمند احساس خطر کرده، و بساط خود را از بازار مسکن جمع خواهدکرد.
———————————
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره یکشنبه ۲۶ – ۳ – ۹۸ به چاپ رسیده‌است.
۱ و ۲ – مراجعه کنید به:
وام مسکن به کمک بازار آمد

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.