روایتی از امتیازخواهی نمایندگان ملت *
حضرت آیتالله یزدی عضو محترم شورای نگهبان چندروز پیش طی سخنانی به روابط ناسالم میان برخی نمایندگان مجلس و وزرا پرداختهاند. (۱) به روایت ایشان نمایندگان فلان وزیر را تهدید میکنند که اگر مثلاً امتیاز فلان معدن را به فرزندم یا دامادم ندهی، استیضاحت میکنیم، و با این حربه گاه وزرا را وادار میکنند تا به دلخواه آنان رفتار کنند. سیاق سخن ایشان بهگونهای است که نمیتوان این باجخواهی را منحصر به یک یا دو نماینده و یا یکی دو دوره از مجلس دانست، بلکه جمعی از نمایندگان که طبعاً نباید تعدادشان انگشتشمار باشد آنهم در همه دورهها چنین رفتاری را داشته و دارند.
آیتالله یزدی در ادامه سخنانشان به اشراف اطلاعاتی شورای نگهبان و جدیت این شورا در حذف و رد صلاحیت افرادی که سابقه تخلف در گذشته داشتهاند، اشاره میکنند: “برخی داوطلبان ردصلاحیتشده خیال میکنند که ما از سوابق تخلفاتشان اطلاع نداریم”. ایشان همچنین نظارت استصوابی را راهی برای جلوگیری از ورود افراد متخلف به مجلس دانستهاند.
با مرور سخنان حضرت آیتالله یزدی، بلافاصله این سؤال پیش میآید که چرا اعمال نظارت استصوابی طی سه دهه گذشته نتوانسته مانع ورود افراد باجخواه و رانتخوار به مجلس شود که ایشان اینگونه زبان به نقد آنان گشودهاند؟
در مورد حضور نمایندگان باجخواه در خانه ملت، باید گفت از دو حال خارج نیست. یا آنان از قبل روحیه رانتخواری و باجخواهی داشتهاند، و با وجود جدیت شورای نگهبان در رد صلاحیت افراد متخلف توانستهاند از تور شورا عبور کرده و وارد میدان انتخابات شوند، و یا اینکه در آن ایام افراد صالحی بودهاند و بعد از ورود به مجلس تصمیم به جبران گذشته (!) گرفته، و به جمع رانتخواران پیوستهاند. در هر دو حالت حضرت آیتالله یزدی که سالیان طولانی افتخار عضویت در شورای نگهبان را دارند، باید خود پاسخگو باشند که چرا با این همه هزینه مادی و معنوی که اعمال نظارت استصوابی برای کشور و نظام ایجاد میکند، بازهم شورا نمیتواند مانع حضور متخلفان در خانه ملت شود، یا نمیتواند مانع انحراف افراد سالم راهیافته به مجلس گردد که آلوده رانتخواری نشوند.
ممکن است حضرت آیتالله یزدی در پاسخ بفرمایند ما افراد سالم را برای رقابت انتخاباتی معرفی میکنیم، و کسانی که در دوران نمایندگی خطا میکنند، برای دور بعد صلاحیتشان تأیید نمیشود. دراینصورت ایشان باید به سؤالی بنیادین پاسخ بدهند که چرا این دور ناامیدکننده هر چهار سال یکبار تکرار میشود؟ چه فایدهای دارد که با کلی صرف وقت و هزینه افراد سالم و صادق را شناسایی کنیم و بر کرسی نمایندگی بنشانیم، و چهار سال بعد گروهی نهچندان اندک از آنان را به دلیل تخلفات ردصلاحیت کنیم؟ آیا یکجای کار ایراد اساسی ندارد؟ وقتی نمایندگان میبینند که با اندک تخلف مالی صلاحیتشان رد خواهدشد، چرا بازهم این بازار شوم مشتری دارد و متأسفانه آنچنان پررونق است که حضرت آیتالله یزدی از سر ناچاری ناگزیر از طرح موضوع شدهاند؟ چرا که یقیناً اگر میزان تخلف اندک بود، ایشان حاضر به بیان چنین سخنان انتقادی صریحی نمیشدند.
اما نکته مهمتری هم قابلطرح است. تخلفات احتمالی نمایندگان یا نامزدهای انتخاباتی را در دو حوزه مالی و سیاسی میتوان موردتوجه قرار داد (فعلاً از خیر توجه به تخلف نوع سوم یعنی فساد اخلاقی صرف نظر میکنیم!). به بیان دیگر نامزد انتخاباتی ممکن است سابقه تخلف مالی یا سابقه رفتار سیاسی سوء داشتهباشد (همچنین فعلاً در مورد مصداق و معیار این رفتار سیاسی سوء سخنی نمیگوییم). با بررسی عملکرد نمایندگان و با مرور فهرست نامزدهای حذفشده، اگر فرد یا افرادی ادعا کنند تخلف سیاسی وزن منفی بسیار بالاتری نسبت به تخلف مالی دارد، یا شورای محترم نگهبان نسبت به تخلفات سیاسی بسیار سختگیرانهتر از تخلفات مالی حساسیت نشان میدهد، نمیتوان بهراحتی ادعای وی را رد کرد. زیرا یک جریان سیاسی بزرگ در کشور همواره از این امر شکایت دارد که نامزدهای اصلی آن در جریان بررسی صلاحیتها رد میشوند و ناگزیر است با نفراتی که از حد انتظار آن جریان بسیار متفاوت هستند در انتخابات شرکت کند، به بیان دیگر تور نظارت شورا آنچنان کارآمد است که هیچیک از نفرات شاخص آن جریان موفق به عبور از آن نمیشود. اما به تصدیق حضرت آیتالله یزدی افراد با سابقه تخلف مالی یا افراد سالم اما ضعیف در مقابل وسوسه شیطان نفس بهراحتی وارد مجلس میشوند و باجخواهی میکنند.
به بیان دیگر شورای محترم نگهبان در حذف افرادی که آنان را متخلفان سیاسی میداند، موفقیت صددرصد دارد، اما در جریان حذف متخلفان مالی یا منع پیوستن افراد سالم به جمع ناسالم متخلفان مالی چندان موفق نیست. درحالیکه ناگفته پیداست حضور متخلفان مالی در خانه ملت خسارت سهمگینی به حیثیت نظام وارد کرده و میکند، و در مقابل حضور گروهی که بهزعم آیتالله یزدی متخلف سیاسی تلقی میشوند، هرگز نمیتواند چنین خسارتی بهدنبال داشتهباشد.
بهراستی این عدمموفقیت در کنار گذاشتن متخلفان مالی و فرصتطلبان رانتخوار ناشی از چیست؟ به باور نگارنده، فضای نامطلوب رقابت سیاسی در کشور و منع ورود افراد شاخص به عرصه سیاست و درنتیجه غیرممکن شدن تشکیل احزاب فراگیر موجب شده زمینه برای فعالیت کوتولههای سیاسی با هر سلیقه فکری فراهم شود، کوتولههایی که ممکن است در صورت موفقیت در انتخابات و راه یافتن به مجلس بهاصطلاح فیلشان یاد هندوستان کند و به فکر جبران هزینههای انتخابات بیفتند! راه مقابله با این خطر، افزایش درجه تحمل و بردباری سیاسی و حمایت همهجانبه و مؤثر از تشکیل احزاب فراگیر با گرایشات سیاسی متفاوت است که دربرگیرنده همه سلیقههای سیاسی موجود در جامعه باشند. ازاینرو به باور نگارنده، شورای محترم نگهبان باید برای رفع دغدغههای حضرت آیتالله یزدی و سایر اعضای شورا، برای رفع موانع تشکیل احزاب فراگیر و حضور چهرههای اصلی جریانات سیاسی موجود در میدان رقابت انتخاباتی با سایر ارکان نظام همکاری سازندهای را آغاز کند.
——————–
۱ – مراجعه کنید به:
افشاگری آیتالله یزدی: برخی نمایندگان به وزرا می گویند . . .
* – این یادداشت در روزنامه عصر اقتصاد شماره سهشنبه ۳۱ – ۴ – ۹۸ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: رانتخواری و فساد, یککمی سیاسی