مدیریت ورزش ، آیینه تمامنمای مدیریت (۲)
بالاخره مسابقات وزنهبرداری لهستان هم به پایان رسید و تیم ملی کشورمان در غیاب گروه پرتعداد از ورزشکاران المپیکی، به رتبه سوم جهانی رضایت داد. با مروری بر مسائل حاشیهای قبل و بعد از این مسابقات، میتوان به تصویری گویا از معضلات مدیریتی جامعه امروزمان رسید.
بیتردید ورزشکاران جوانی که نماینده کشورمان بودند، آنچه در چنته داشتند، به کار گرفتند و از جان مایه گذاشتند. بهویژه دلاور مازندرانی بهادر مولایی، جوان تازهسالی که با وجود کمتجربگی جور کل تیم را کشید و توانست موقعیت سوم را برای کشورمان کسب کند. قصد من کمرنگ کردن موفقیت این جوان نیست. بااینحال حاشیههای این موضوع واقعاً ارزش بررسی بیشتر دارند.
چندیپیش که موضوع اختلاف قهرمانان وزنهبرداری کشور با مسؤولان تیم مطرح شد، یادداشتی در این باب نوشتم،(۱) و به این موضوع پرداختم که چرا قدمی برای حل این مشکل برداشتهنمیشود.
ورزشکاران صاحبنام که افتخارات فراوان برای کشورمان کسب کردهبودند، درپی اختلاف با مربی تیم ملی وزنهبرداری، از ادامه همکاری با تیم سر باز زدند. صحبت یک یا دونفر هم نبود که بشود گفت یک مشکل ساده شخصی است. این که حق با کدام طرف بود، دیگر مهم نیست. اما نکته مهم نحوه برخورد با این مشکل است.
رئیس فدراسیون جانب مربی را گرفت و عذر قهرمانان را خواست، همین! حتی ورزشکاران حاضر شدند تیم موازی تیم اصلی تشکیل بدهند و تمرین کنند. در روز آخر هرکدام از دوتیم موازی آمادهتر بود، به مسابقات اعزام شود.(۲) اما رئیس فدراسیون زیربار نرفت. شاید توجیه این بود که وقتی ورزشکاری پررو شود، (البته با پوزش از قهرمانان محبوب) باید ولش کرد؛ نه او را لازم داریم و نه مدالش را! از خیر مدال میگذریم، اما درمقابل حال این بچهپرروها را میگیریم!
نتیجه این شد که چندین مدال بارزش را از دست دادیم.
بهراستی مشکل از کجا ناشی میشود؟ ورزشکاران غیور و باانگیزه داریم که بهترینها هستند. تجربه کافی از نظر حضور در مسابقات جهانی داریم، مربیان و مدیران باتجربه داریم. اما با وجود همه این امکانات، از نظر کسب مدال در جایگاهی بهمراتب پایینتر آن چه شایستگی داریم، قرار میگیریم.
اتهامات سنگینی مانند دوپینگ، دوپینگی کردن ورزشکاران با هدف حذف، بازیکنسالاری، باجخواهی، خودخواهی مسؤولان و … اینروزها بهراحتی ردوبدل میشود. بهداد سلیمی قهرمان صاحبنامی که حاضر به شرکت در اردو نشد، میگوید برای بازگشت به تیم، تضمین میخواهد که چیزخورش نکنند!(۳) و با اتهام دوپینگی بودن برای همیشه پروندهاش را نبندند! اگر یکدهم این ادعا هم درست باشد، بازهم اتهام بزرگی است.
قصد من نه پرداختن به این اتهامات است و نه بحث درباب جنبههای فنی قضیه. اما از بعد مدیریتی مطالب زیادی میتوانگفت. وقتی همه امکانات را دارید، ولی نتیجه نمیگیرید، باید در شیوههای مدیریت تجدیدنظر کنید. وقتی مدیران چنان قدرتی دارند که بهراحتی ورزشکاران باسابقه را بهعنوان “بچهپررو” حذف میکنند، وقتی در غیاب نهادهای نظارتی کارآمد، فضایی درست میشود که دوطرف این همه اتهامات سنگین را مطرح میکنند، چه انتظاری بیش از این میتوانداشت؟
مشکل اساسی جامعه ما مدیریت است. در همه عرصهها منابع و نیروی انسانی مستعد و توانمند داریم، اما مدیر از چنان توانی برخوردار است که برادرزاده اش را به جای بهترین متخصصان مجموعه قالب کند و صدای هیچکسی هم درنیاید! شاید به این دلیل که همان فردی که باید صدایش دربیاید و جلو رفیقبازی مدیر زیردستش را بگیرد، خود مشغول رفیقبازی در سطحی بالاتر است! در چنین فضایی، مدیر به خود اجازه میدهد که بدون نگرانی از اخطارهای ناظران، به جای اندیشیدن به منافع سازمان متبوع و بالا بردن ارزش دارایی سهامداران، به فکر آینده شغلی خود و دوستان و نزدیکان خود باشد؛ برای حفظ منافع فلان دوست تازه بیکار شدهاش شرکت تأسیس کند و هزینههای گزاف به سهامداران تحمیل کند، و بهاصطلاح ککش هم نگزد!(۴)
—————————————————————–
۱ – مراجعه کنید به:
مدیریت ورزش، آیینه تمامنمای مدیریت
۲ – مراجعه کنید به:
تشکیل تیمملی دوم وزنهبرداری توسط معترضان ۱
تشکیل تیمملی دوم وزنهبرداری توسط معترضان ۲
۳ – مراجعه کنید به:
اتهام سنگین قهرمان المپیک به فدراسیون وزنهبرداری در یک برنامه تلویزیونی
۴ – در این باب مراجعه به دو یاداشت زیر خالی از لطف نیست:
راز پیشرفت آقای ب
گشتوگذار به خرج سهامداران
دستهها: مدیریت و شایستهسالاری