بودجه آموزش و پرورش؛ آبی که از حله به کوفه میرود *
ما را همهشب نمیبرد خواب
ای خفته روزگار! دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب؟!
شیخ اجل سعدی در ابتدای این غزل، گویی نارضایتی خود را از وضع موجود و سیر طبیعی امور به صورت گلایه از قوانین طبیعت بیان میکند: فرات پرآب و سرشار از زندگی در ادامه مسیرش به جای اینکه از حله راه خودش را به سمت بیابانهای تشنهای که انتظارش را میکشند، کج کرده و سیرابشان کند، آنها را به حال خود رها میسازد، و آرام و بیخیال به سوی کوفه روانه میشود!
ماجرای منابع بودجهای ما نیز گویی مشابه جریان فرات است!
دولت در طول سالیان دراز بهدلیل محدودیت منابع درآمدی، نتوانسته بودجه بخش مهمی مانند آموزش و پرورش را به نحو مناسب افزایش داده، و از شدت دشواریهای آن بکاهد.
کمک تشکلهای مردمی مانند خیّرین مدرسهساز هم هرچند ارزشمند و شایسته تقدیر بوده، اما متناسب با نیازهای حیاتی این بخش نیست. نتیجه این وضعیت هم بروز کمبودهای اساسی در این بخش و بروز سوانح دلخراش و تأثربرانگیز است.
بازنگری در شیوه توزیع منابع بودجهای، و به بیان دیگر کاستن از بودجه بخشهای دیگر و افزودن بر منابع در اختیار آموزش و پرورش، شاید بتواند در کوتاهمدت قدری شرایط را مطلوبتر سازد، اما در بلندمدت دشواریهای گستردهتری بر کل اقتصاد تحمیل میکند و آموزش و پرورش را نیز بینصیب نمیگذارد، و بهاصطلاح دودش به چشم این بخش نیز میرود. حتی بهبود شیوههای مدیریت در درون بخش نیز اثری بسیار کمرنگ در بهبود وضعیت آن خواهدداشت.
به عبارت دیگر، ارتقای کیفی آموزش و پرورش در جامعه ما و تأمین نیازهای روبهرشد مالی آن، در گرو تغییر اساسی نوع نگرش به این بخش است؛ و درنهایت حرکت از یک سازمان دولتی متکی به بودجه عمومی به سوی تشکیلاتی مردمی و اجتماعی که دولت فقط در حد یک مشاور، همراه و حامی در آن حضور دارد.
بااینحال، در کوتاهمدت دولت ناگزیر از ایفای نقشی جدی و تعیینکننده در این عرصه و تأمین منابع مالی موردنیاز بخش به بهترین نحو ممکن است. نگاهی مختصر به روند تغییرات بودجه طی چندده سال گذشته، نکات جالبی را بر ما معلوم میسازد. من فقط به یک نکته خاص در این عرصه اشاره میکنم:
در حال حاضر دولت نقش ویژهای در تأمین مالی سازمانها و مؤسسات فرهنگی و پژوهشی– دینی دارد، و بودجه تخصیصیافته به این مهم، در طول سالیان گذشته با سرعتی بیشتر از سایر بخشها رشد کرده، تا بتواند خلأ موجود را جبران کند. درحالیکه چنین فعالیتهایی درگذشته به بهترین نحو از طریق کمکهای مردمی و وجوهات شرعی تأمین میشد. به بیان دیگر، درآمد وجوهات و موقافات درحدی بوده که نه تنها برای تأمین مالی این فعالیتهای گسترده کافی بوده، بلکه از محل این درآمدها، فعالیتهای خیریه نیز صورت میگرفت.
شهید مطهری در کتاب تکامل اجتماعی انسان، اشاره به این نکته دارند که مرحوم آیتالله بروجردی اجازه دادهبودند، از منابع مالی و وجوهات شرعی حتی برای کمک به آموزش و پرورش آن زمان که تحت مدیریت دولت وقت بود، صرف شود.(۱)
اینک در شرایطی که دولت با محدودیت شدید منابع مالی مواجه است، و از تأمین بودجه بخش مهم و حیاتی آموزش و پرورش بازماندهاست، رویههای موجود بودجهای آن را ملزم میکند تا هزینه فعالیت مؤسسات فرهنگی و پژوهشی– دینی متعددی را تآمین کند که به بهترین نحو میتوانند از محل سابق خود تأمین شوند.
من به اهمیت فعالیت مؤسسات آموزشی و پژوهشی مذکور بیتوجه نیستم، و حتی معتقدم باید اینگونه سازمانها متعدد و متکثر شوند و فعالیتشان گسترش یابد، اما در شرایطی که دولت با محدودیت منابع مالی مواجه است، چرا این سازمانها به جای تأمین از طریق درآمد موقوفات همچنان که قرنها مرسوم بوده، به استفاده از بودجه محدود دولتی روی آوردهاند؟
چرا به جای اینکه از محل درآمد موقوفات و وجوهات شرعی، به آموزش و پرورش کمک شود و باری از دوش دولت برداشتهشود، در مسیر برعکس حرکت میکنیم؟ آیا این شیوه تخصیص منابع، مصداق بارز همان جریان آب فرات از حله به کوفه نیست؟ آن هم درحالیکه حوزه آموزش و پرورش از فرط کمتوجهی به بیابانی تشنه و منتظر رسیدن آب فرات میماند؟!
دسترسی آسان دولت به درآمدهای نفتی در چندده سال گذشته، شرایطی را فراهم آورده که دولت بدون نیاز به “مردم و سازمانهای مردمی” فعالیتهای خود را گسترش داده، و در همه حوزهها حتی امور خیریه نیز مردم را به حاشیه رانده، و علاوه بر “کارفرمای بزرگ اقتصاد” بودن، “خَیر بزرگ” هم باشد! اما اینک که دوران محدودیتهای بودجهای فرا رسیدهاست، دولت باید با بازنگری در این فعالیتها، با اتکا به سازمانهای مردمی، این بخش از فعالیتها را مجددا به همان مردم واگذارد.
همانگونه که در بالا ذکر شد، راهحل بلندمدت مشکلات مالی بخش آموزش و پرورش، تعریف مجدد این سازمان به عنوان سازمانی مردمی و متکی به کمک مالی مردم و نه صرفاً دولت است. بااینحال، در کوتاهمدت، با کاهش وابستگی مؤسسات فرهنگی و پژوهشی– دینی به دولت و افزایش سهم وجوهات شرعی و درآمد موقوفات در این عرصه و نیز کمک هرچند محدود از محل تجهیز داراییهای موقوفه برای بخش آموزش و پرورش، میتوان مشکلات و محدودیتهای مالی این بخش را تا سطحی قابلتحمل کاهش داد.
———————————–
* – این یادداشت در روزنامه دنیای اقتصاد شنبه ۲۰ – ۲ – ۹۳ به چاپ رسیدهاست.
۱ – کمک آیتالله بروجردی به آموزش و پرورش به نقل از شهید مطهری، در آدرس زیر ذکر شدهاست:
پایگاه اطلاعرسانی آیتاللهالعظمی بروجردی – فعالیتهای عمرانی و فرهنگی
دستهها: برنامهریزی و بودجه, سیاستگذاری اقتصادی