فراخوان انصراف و درسی از یک تجربه *

با وجود دعوت مسؤولان و بسیاری از نخبگان جامعه، میزان انصراف از دریافت یارانه نقدی به زحمت به ده‌درصد کل جمعیت کشور رسید. طبعاً اگر هیچ‌گونه تبلیغ و فراخوانی برای انصراف صورت نمی‌گرفت، باز هم بخشی از این ده‌درصد جمعیت تمایلی به تکمیل فرم درخواست یارانه نداشتند. به‌این‌ترتیب باید اثربخشی این فراخوان و تبلیغات گسترده را در سطحی کمتر از ده‌درصد جمعیت دانست. اما به‌راستی چرا استقبالی از این دعوت به انصراف نشد؟ آیا راهی برای افزایش میزان انصراف داوطلبانه وجود داشت که مسؤولان از آن غافل ماندند؟
در ریشه‌یابی علل عدم‌انصراف عمومی، می‌توان به پنج مورد زیر اشاره کرد:
۱ – ابعاد و تبعات انصراف برای مردم نامعلوم بود.
ثبت‌نام برای درخواست یارانه برای کسانی قابل‌انجام بود که در مرحله قبل ثبت‌نام کرده و یارانه دریافت می‌کردند. پیام این شرط، این بود که کسانی که در مرحله قبل ثبت‌نام نکرده‌اند، امکان ثبت‌نام در این مرحله را از دست داده‌اند. علاوه‌براین، در ماه‌های پایانی سال بحث تحویل سبد کالا به دریافت‌کنندگان یارانه مطرح شد. به‌این‌ترتیب، برای بسیاری از مردم این ابهام مطرح شد که به‌راستی با انصراف چه چیزهایی را از دست می‌دهیم؟ حتی گروهی از مردم احتمال افزایش مبلغ یارانه نقدی را می‌دادند، و به‌این‌ترتیب تمایل کمتری به انصراف داشتند.
برای مقابله با این مشکل، باید شرط دریافت یارانه از ثبت‌نام این مرحله حذف می‌شد، و نیز امکان انصراف برای مدت محدود مثلاً یک‌سال اول برای ثبت‌نام‌کنندگان پیش‌بینی می‌شد. به عبارت دیگر باید مردم قانع می‌شدند که هرزمان بخواهند می‌توانند انصرافشان را پس بگیرند؛ و با ثبت‌نام نکردن در این مرحله، چیز زیادی از دست نمی‌دهند.
۲ – وضعیت تورم در آینده برای مردم ناشناخته‌بود.
بسیاری از شهروندان نمی‌توانستند با خوش‌بینی نسبت به آینده، سهم یارانه نقدی در تأمین هزینه زندگی خود را نادیده‌گرفته و انصراف بدهند. به‌ویژه سقوط زمستانی بورس به این بدبینی دامن زده، و موجب محتاط‌تر شدن مردم شد.
۳ – مردم دلیلی برای کنار گذاشتن بی‌اعتمادی خود به دولت‌ها نمی‌دیدند.
ذهن بسیاری از شهروندان درگیر سؤالات متعددی از جمله موارد زیر بود: چرا دولت به‌جای دعوت مردم به انصراف، مثلاً با افزایش دریافت مالیات از کلان‌سرمایه‌داران و نیز جلوگیری از ریخت‌وپاش ها، عملکرد خود را بهبود نمی‌بخشد؟ چرا دولت مقابله جدی با رانت‌خواری‌ها و پس‌گرفتن اموال به سرقت رفته نمی‌کند؟ چرا مطالبات معوق بانکی پس‌گرفته نمی‌شود؟ از کجا معلوم که منابع ناشی از انصراف مردم، به‌شکل درستی هزینه خواهدشد؟ و سؤالات متعدد دیگر.
در این عرصه باید مسؤولان در ارتباطی مستقیم با مردم و با بیان صادقانه دشواری‌ها، برنامه خود را برای مقابله با این معضلات و بازگرداندن اموال به غارت رفته اعلام می‌کردند. هرچند درهم ریختن و برچیدن دیوار بلند بی‌اعتمادی مردم به دولت‌ها به‌طورکامل در کوتاه‌مدت امکان‌پذیر نیست.
۴ – رویکرد تبلیغاتی برای انصراف کارآمد و اثربخش نبود.
بخش مهمی از تبلیغات انجام‌گرفته، به انصراف مقامات و مسؤولان از دریافت یارانه اختصاص داشت. حداقل پیام منفی این تبلیغات، این بود که گویا تا حالا یارانه می‌گرفتند و الان می‌خواهند انصراف بدهند! به هر تقدیر تبلیغات گسترده صدا و سیما و سایر رسانه‌ها نتوانست مردم را متقاعد کند.
۵ – اطلاعات درخواستی از مردم در فرم ثبت‌نام قالب مناسبی نداشت.
در فرم ثبت‌نام بر اطلاعات درآمدی تکیه شده‌بود که معمولاً مقاومت زیادی در مقابل افشای آن وجود دارد. بسیاری از مردم عدم‌ثبت‌نام را مساوی با اقرار به داشتن درآمدهای گزاف می‌دانستند. اگر بر جمع‌آوری اطلاعات مربوط به دارایی‌ها به‌ویژه املاک تکیه می‌شد، هم بار منفی پیام کم می‌شد، هم قدرت بازدارندگی طرح بیشتر می‌شد، و هم اطلاعات سودمندتری به دست می‌آمد.
به‌طوری‌که ملاحظه می‌شود، با تغییرات مختصری در برنامه، امکان رسیدن به نتیجه‌ای بهتر وجود داشت. البته بازهم نمی‌شد انتظار داشت میزان انصراف تفاوت چشمگیری با وضعیت فعلی داشته‌باشد. به نظر من، فراخوان انصراف هرگز نباید به‌عنوان تنها راه و یا حتی اولین راه برخورد با مسأله محدودیت منابع مالی پرداخت یارانه نقدی مطرح می‌شد. این رویکرد فقط در این حد قابلیت اجرا داشت که به‌عنوان شیوه‌ای مکمل موردتوجه قرار گیرد.
———————————–
* – این یادداشت در روزنامه دنیای اقتصاد یکشنبه ۴ – ۳ – ۹۳ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.