نگاهی به ماجرای بورسیههای رانتی
اخیراً رئیس سازمان امور دانشجویان از تخلفی بزرگ در فرایند اعطای بورس تحصیلی در سالهای گذشته پرده برداشت. به استناد بیانات ایشان، فرصتهای تحصیلی ایجادشده در سالهای گذشته تا حد زیادی تحتتأثیر روابط و نفوذ افراد و بدونتوجه به اصول و ضوابط بودهاست. بهاینترتیب بسیاری از افراد واجد شرایط و بااستعداد از ادامه تحصیل محروم گشته و افرادی نورچشمی جای آنان را گرفتهاند.(۱)
به دنبال این مصاحبه، وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری با صدور اطلاعیهای در مقام توضیح برآمد.(۲) در این اطلاعیه، از یک سو بر عدمموافقت وزارت با روند حاکم بر اعطای بورس و ادامه تحصیل در مقطع دکترای داخل و خارج، و از سوی دیگر بر پایبندی به تعهدات قبلی وزارت تأکید شدهبود. نکته جالبتوجه دیگر در این اطلاعیه، توجه وزارت به لزوم دفاع از آبروی کسانی است که بدوناستفاده از رانت موفق به دریافت بورس شدهاند، و با چنین افشاگریهایی، در مظان اتهام قرار میگیرند.
در کل میتوان گفت اطلاعیه موردبحث با هدف تعدیل و کاستن از تلخی زهر افشاگری رئیس سازمان امور دانشجویان صادر شدهاست. بهویژهاین که پیامی روشن درباب برخورد با این تخلف آشکار و جبران خطای گذشته ندارد.
شاید دغدغه خاطر اصلی صادرکنندگان اطلاعیه این باشد که بهخاطر اقدامات فرصتطلبانه گروهی رانتخوار، وجهه و اعتبار بقیه دانشجویان زیر سؤال نرود، و این که در آینده چنین اتفاقاتی نخواهدافتاد.
ولی آیا این برخورد در عین برخورداری از متانت و اعتدال، قابلدفاع است؟ فرض کنیم درصدی از بورسهای دادهشده، به ناحق بودهاست. پنهانکاری در این باب، آیا باعث حفظ آبروی بقیه میشود یا بیشتر به آن گروه بیگناه لطمه میزند؟ اگر این پرونده بررسی شود و دو گروه ذیحق و رانتخوار مشخص شوند، بهتر است، یا پنهانکاری عافیتطلبانه که در نهایت وجهه افراد ذیحق را تخریب خواهدکرد؟ اگر بررسی دقیق درباب این بورسیهها صورت گیرد، و افرادی که به ناحق فرصت آموزشی و حق دیگران را بلعیدهاند، مشخص شوند، چه اشکالی پیش میآید؟
به نظر میرسد رویکرد موجود، نادیده گرفتن این موضوع و بایگانی کردن آن و درعینحال تلاش برای جلوگیری از تکرار آن باشد. اما باید توجه کرد حداقل به دلایل زیر چنین رویکردی بسیار پرهزینه و غیرمنطقی است:
۱ – این افراد با این که صلاحیت علمی ندارند، با کسب عنوانهای علمی، بر کرسی تدریس مراکز دانشگاهی چنگ زده، و شاگردانی کماطلاعتر از خود تربیت خواهندکرد.
۲ – کسانی که در این سالها حقشان ضایع شده، لطمه روحی و روانی فراوانی خواهندخورد، و هم خود و هم اطرافیانشان انگیزه خدمتگزاری به جامعه را از دست خواهندداد.
۳ – جامعه از خدمات شایستهترین فرزندانش محروم شده، و گروهی کمتوان و کماستعداد را بر عالیترین مدارج علمی و اجرایی خواهدنشاند. و شاید رؤسای دولت در آینده بازهم از این که افراد کماطلاع و کمسواد به انتقاد از برنامههایشان میپردازند، و فرصت نقد و اظهارنظر را از باسوادان و دانایان جامعه دریغ میدارند، شکوه کنند.(۳)
۴ – کسانی که با استفاده از رابطه و رانت به بورس تحصیلی دست یافتهاند، هرگز از تکرار و بازتولید این شیوه برای همفکران و نزدیکانشان ناامید نخواهندشد. کافی است فقط برای فرصت کوتاه دیگری، زمام امور اجرایی در اختیار همفکرانشان قرار گیرد. زیرا میدانند حتی اگر چندسال بعد پرونده رانتخواریشان لو برود، بازهم چیزی از دست نخواهندداد، و وزارت علوم همانطورکه در اطلاعیه موردبحث اعلام کردهاست، “شهریه آنان را به دانشگاه محل تحصیلشان پرداخت خواهدکرد”.
بیمناسبت نیست در پایان اشاره به تجربهای از سالهای دشوار دفاع مقدس بکنم: در ایام جنگ، دولتمردان ما پیام روشنی برای مجامع جهانی داشتند، و بههمین دلیل زیربار توافقهای ناکارآمد و غیرعادلانه برای خاتمه جنگ نمیرفتند. پیام این بود: متجاوز نباید از این توافقات سود کند و از بابت تجاوزگری چیزی گیرش بیاید. متجاوز باید ضرر کند تا دیگران طمع و هوس تجاوز دیگری در هرگوشه جهان به سرشان نزند.
حال وقتی گروهی رانتخوار حتی به عرصه مقدس علم و آموزش هم رحم نمیکنند و با چپاندن عزیزانشان در این مراکز، شایستگان و نخبگان را خانهنشین میکنند، چرا باید سود کنند؟ آیا نادیده گرفتن این تخلف و بایگانی کردن پرونده، و به عبارت دیگر منحصر کردن تخلف در همین گروه معدود، به نوعی دادن پاداش به متجاوز نیست؟ اگر این رانتخواران ضرر نکنند، چه تضمینی وجود دارد که چندسال دیگر، دوباره چنین پروندهای تکرار نشود؟
ازاینرو از تمام نخبگان و اهل علم و دلسوزان کشور میخواهم با پرداختن به این موضوع، مقامات مسؤول را وادار کنند تا با رسیدگی سریع و بهدور از اغماض به این پرونده، بساط رانتخواری را حداقل از عرصه دانش و معرفت برچینند.
—————————————————————-
۱ – مراجعه کنید به:
اسامی آقازادهها در فهرست بورسیههای خارج از روال
۲ – مراجعه کنید به:
اطلاعیه وزارت علوم درباره بورسیه ۳۰۰۰ دانشجوی دکتری
۳ – مراجعه کنید به:
متن کامل سخنرانی رییس جمهوری در دانشگاه شهید بهشتی
دستهها: رانتخواری و فساد
اینجانب همیشه دوران تحصیلم را با موفقیت طی کردم، در دبیرستان کشف داشتم،معدل دیپلمم بسیار بالا بود؛ شاگرد اول لیسانس و شاگرد ممتاز دنشکده بودم، با رتبه ی خوب فوق لیسانس در یکی از دانشگاههای خوب تهران قبول شدم، در فوق لیسانس مقاله ای چاپ کردم؛ در آزمون تشریحی دکترا قبول شدم، مقاله فرستادم اما هنوز جواب نیامده، خلاصه فرزند خانواده ای فقیر و خودساخته ام اما متاسفانه در فرآیند جذب در حق اینجانب اجحاف شد و فهمیدم که در این سیستم نباید تلاش کرد بلکه باید پدری پولدار داشت و رابطه ای جور کرد تا کلاهت پس معرکه نماند، الآنم با کلی مشکل مالی در زندگی متاهلی دست و پنچه نرم میکنم، هزینه ی زندگی پدر و مادر پیرم نیز بر دوش من است ،زندگی متاهلی ام بخاطر مسایل اقتصادی رو به فروپاشیست، و احترام من پیش همه از بین رفته. آری این است داستان نخبگان در این مملکت، چه کسی به من جوابگوست، جای مرا با رانت و رابطه به یکی دیگر دادند، رقابت ناجوانمردانه ای بود. آری اگر فقط یه ذره من از آینده شغلی ام مطمین میبودم، کولاک میکردم؛ من از حق خودم نمیگذرم و دنبال استیفای حقم میفتم حتی اگر جونم را هم بدهم. شاید یکی از همین ۳۰۰۰نفر جای مرا گرفته، همینا فردا میشن رییس و میگن برای دفاع دانشجوهاشون باید دانشجو مقاله چاپ کنه و با مقالات دانشجوهاشون ترفیع پیدا میکنن، اما اینها همه ش ظاهرسازیه و به درد پیشرفت مملکت نمیخوره