از دولت غوغاپرداز تا دولت زمینهساز *
داستان تأملبرانگیز پیرمردی را که پایش بر لب گور بود ولی نهال گردو میکاشت که آیندگان از آن میوه بچینند، در کتابهای درسیمان خواندهایم. برخی دولتها که پشت سر هم میآیند و میروند و برای یک دوره چهارساله متولی امور اجرایی کشور میشوند، همانند آن پیرمرد خیرخواه و نیکوکردار، برای دولتهای آینده درخت گردو میکارند و مقدمات کارهای بزرگ را برای آنها فراهم میآورند، و بهاصطلاح پاس گل میدهند.
اما برخی دولتها نه تنها برای پیروزیهای بزرگ آینده زمینهسازی و مقدمهچینی نمیکنند، بلکه کار را برای مسؤولان بعدی دشوارتر میکنند و انبانی از مشکلات و دردسرها را برای دولت بعدی به ارث میگذارند.
اقدامات و تصمیمات دولتها در دوران مسؤولیتشان، گاه از نوعی است که آثار مثبت و منفی آن در همان دوره ظاهر شده و تمام میشود، و گاه از نوعی است که مسؤولان دورههای بعد باید آثار مثبت و منفی آن را برداشت کنند. بهعنوان مثالی ساده، وقتی رئیس دولت فردی خاص را به عنوان مشاور خود انتخاب میکند، نتیجه مثبت و منفی این انتخاب، بیشتر به خود او برخواهدگشت. اما وقتی در آخرین سال مسؤولیت خود دههاهزار نفر را استخدام کرده و ساختمانهای دولتی را گرفتار ازدحام کارمندان جدید میکند، نه تنها دولت بعد، بلکه دولتهای بعد را گرفتار ساختهاست. زیرا اگر این استخدامشدگان را اخراج کنند، با یک مشکل روبهرو میشوند، و اگر حفظ کنند، با چندین مشکل باید بسازند!
بهاینترتیب اگر بخواهیم ارزیابی و قضاوت منصفانهای درباب عملکرد یک دولت داشتهباشیم، باید بررسی کنیم که چه میزان منابع و ذخایر مالی و چه میزان گرفتاری و دشواری از دولت قبل به ارث برده، و چه میراثی از خود برجای گذاشتهاست. دولتی را درنظر بگیرید که در دوران مسؤولیت خود، موجودی ذخایر ارزی کشور را کاملاً “پاک” میکند و چیزی برای دولت بعدی باقی نمیگذارد، و حتی بودجه سال آخر را که فقط چندماهش در دوران مسؤولیت اوست، تا آنجا که بتواند، پیشخور میکند و با پیروی از استراتژی زمین سوخته، خزانه کشور را هم “پاک” میکند، و در شرایط صفر تحویل دولت بعدی میدهد؛ آن هم درحالیکه انبوهی از گرفتاریها را پیش روی آن کاشتهاست!
بااینحال، هر دولتی ناگزیر از اقدام و تصمیمگیری درباب مسائلی است که خواهینخواهی دولت بعدی را درگیر میکند، مثل پروژههای بلندمدت که چندینسال به طول میانجامند، و چندین دولت در اجرا و تکمیل آنها سهم خواهندداشت. برنامههای بلندمدت و اسناد چشمانداز با این هدف تهیه و تدوین میشوند که نقش و جایگاه دولتهای متوالی بهدرستی تعریف شود و هر مسؤولی همانند عضو یک تیم دو امدادی در دوران مسؤولیت خود تا آنجا که میتواند کار را پیش ببرد، و در نهایت چوب را تحویل دونده بعدی بدهد. با این دید، رشد اقتصادی یک کشور در طول زمان، حاصل فعالیت و تلاش دولتهای متوالی است که هرکدام در حد توان برای پیشبرد اهداف اجتماعی کوشیده و بهاصطلاح برای دولتهای بعدی درخت گردو کاشتهاند.
هرچند عامه مردم عملکرد یک دولت را با توجه به آثار و نتایج کوتاهمدت و ملموس فعالیت آن میسنجند و به پروژههایی که افتتاح کرده، یا سروصدایی که به پا کرده، توجه میکنند، اما در یک ارزیابی کارشناسانه، باید عملکرد دولت در یک دوره بلندمدت موردبررسی قرار گیرد؛ و به این نکته توجه شود که در دوران مسؤولیت خود، تا چه میزان زمینه را برای رشد و توسعه بلندمدت فراهم کردهاست.
کارنامه دولت نهم و دهم از این منظر بسیار جای تأمل دارد. دولت قبل از آنان نه تنها خزانه و ذخایر ارزی را “پاک” نکرد، بلکه با اعمال انضباط مالی و ارزی توانست وضعیت ذخایر کشور را به موقعیت مطلوب برساند. در سطح بینالمللی هم آن دولت دنبال تنشزدایی و رفع و رجوع موارد مناقشه بود. بهاینترتیب میتوان گفت دولت نهم در شرایط مطلوبی کار خود را شروع کرد. از سوی دیگر، افزایش قیمت نفت در آن سالها فرصتی تکرارنشدنی در اختیار کشورمان قرار داد تا بتوانیم حرکتی جدی در مسیر رشد اقتصادی آغاز کنیم.
بااینهمه، دولت دهم در شرایطی بسیار خاص قدرت را به دولت بعدی واگذار کرد. از یک سو زیادهخواهی و زورگویی قدرتهای بزرگ طرف مذاکره با ایران، و نیز بیتوجهی مسؤولان وقت به شرایط جهانی، موجب شد پرونده برنامه هستهای کشورمان به شورای امنیت برود و چندین قطعنامه درباب آن صادر شود. قطعنامههایی که دولت وقت آنها را کاغذپاره مینامید، و اعتنایی به صدور پشت سرهم این “کاغذپارهها” نمیکرد.
ازسویدیگر، دولت دهم با کلنگزنی و آغاز عجولانه بعضی اقدامات بدون توجه به مطالعات کارشناسانه، شرایطی بسیار خاص را برای دولت بعد از خود مهیا کرد: در شرایطی که دولت برای تأمین هزینههای جاری خود با محدودیتهایی مواجه بود و میبایست با برنامهای از نوع ریاضت اقتصادی کارش را سامان میداد، بهناگهان خبر از تصمیم دولت برای استخدام نیممیلیون نفر رسید! تعداد نیروی انسانی در استخدام دولت که طی سالیان طولانی با زحمت به سطحی معقول رسیدهبود، یکشبه با رشدی در حدود ۲۵درصد “بهبود پیدا کرد”. مسؤولان وقت حتی برنامهای هم برای این نیروهای تازه استخدامشده اعلام نکردند. یعنی کاری زمین نماندهبود که برای اجرایش نیاز به اینهمه کارمند جدید باشد! هیچ نهاد ناظری هم اعتراض نکرد که دولتی که فقط چندماه از عمرش باقی مانده، چرا بدون داشتن برنامه، برای بیست یا سی سال آینده کشور تصمیم میگیرد؟ اصلاً چه منطقی پشت این تصمیم ضربتی نهفته است؟
کلنگزنی پروژههایی بزرگ مانند انتقال آب دریای مازندان به کویر، احداث مونوریل در کلانشهرها و از جمله در تهران که شهرداری تهران با صرف مبالغی هنگفت ستونهای نیمهکاره این طرح ناپخته را برچید، و شهرداری کرمانشاه در حیرت است که چگونه ستونهای احداثشده را با “تغییر کاربری” از بیمصرف ماندن نجات دهد، استخدام نیممیلیون نفر کارمند جدید، واریز یارانه نقدی بدون اعتنا به قانون، و … همه و همه اقداماتی بودند که دولت بعدی را دچار مخمصه میکردند. همچنین تصمیم به اعطای بورس تحصیلی و ایجاد فرصت استخدام و عضویت در هیأت علمی برای “افراد خاص”، نیز از جمله اقداماتی است که دردسرهای فراوانی را برای دولتهای بعدی فراهم میسازد، زیرا یا باید برای سالیانی دراز افرادی کمسواد و فاقد بضاعت علمی را در کسوت اساتید نمونه تحمل کند یا زحمت خانهتکانی علمی دانشگاهها را کشیده، و هزینه سنگین این اقدام را متحمل شود. ازاینرو، این ادعا که دولت دهم هیچگونه اقدامی در جهت پاس گل دادن به دولتهای بعدی و تسهیل فعالیت آن انجام نداده، چندان اغراقآمیز نیست.
علاوهبراین موارد، میتوان به افزایش بیرویه نقدینگی در دوران دولت نهم و دهم اشاره کرد که بدون توجه به نصیحت کارشناسان مشفق انجام گرفت. افزایش نقدینگی حربهایست که یک دولت میتواند برای غلبه بر بحران کوتاهمدت به آن متوسل شود، و مشکل خود را حل کند. اما با این کار، مشکلی بزرگ برای دولتهای بعدی ایجاد میشود که سالیان سال باید برای رفع آن تلاش کنند.
اخیراً معاون اول رئیسجمهور از دشواریهایی که دولت دهم با تعیین خودسرانه شیوه و میزان پرداخت یارانه نقدی برای دولتهای بعدی ایجاد کرده، سخن گفتهاست.(۱) گویا دولت دهم راهی را پیش پای دولتهای بعدی گذاشته که فعلاً چارهای جز ادامه آن ندارند. در تکمیل و تأیید سخنان معاون اول محترم، به این نکته اشاره میکنم که رئیس دولت دهم در اواخر دوران مسؤولیت خود وعده پنج برابر کردن مبلغ یارانه را داد.(۲) و صد البته هیچکس از او بازخواستی نکردهاست که چرا وعدهای به مردم میدهید که انجامش غیرممکن است.
دولتها و دولتمردان در جامعه ما از این امتیاز برخوردار هستند که در غیاب نهادهای مدنی مؤثر، و ضعف مفرط نهادهای ناظر و ناکارآمدی سیستم اطلاعرسانی، میتوانند با ایجاد و تحمیل هزینههای گزاف بلندمدت به جامعه، آثار مثبتی کمرنگی را تحویل دهند، و با بزرگنمایی و بمباران تبلیغاتی، بهزعم خود رضایت عامه مردم را جلب کنند. آنها میتوانند به جای کاشتن درخت گردو برای مسؤولان بعد از خود و در اصل برای جامعه، دست مسؤولان بعدی را بهاصطلاح در پوست گردو بگذارند و حتی رندانه ادعای طلبکاری کنند!
————————————————————–
۱ – مراجعه کنید به:
گفتگوی اختصاصی معاون اول رئیس جمهور با ایرنا (۲۲ – ۲ – ۹۴)
۲ – رئیس دولت دهم در مصاحبهاش باسیما که شنبه شب ۲ – ۱۰ – ۹۱ پخش شد، به این مطلب اشاره کرد.
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماره دوشنبه ۲۸ – ۲ – ۹۴ به چاپ رسیده است.
دستهها: برنامهریزی و بودجه, سیاستگذاری اقتصادی