التهاب ارزی و فرصتی که از دست رفت

طی چندروز گذشته تغییرات سریع نرخ ارز به‌عنوان مهم‌ترین خبر در عرصه اقتصاد، توجه همگان را به خود جلب کرد، و تحلیل‌ها و دیدگاه‌های متفاوتی در این باب ارائه شد. در این یادداشت قصد دارم نگاهی کوتاه از منظری خاص و فارغ از جروبحث‌های سیاسی معمول به این مسأله داشته‌باشم.
نرخ ارز در اقتصاد ما همواره به‌عنوان یکی از مهمترین شاخص‌های اقتصادی موردتوجه تحلیل‌گران و فعالان اقتصادی بوده‌است. به‌این‌ترتیب، همیشه دولت‌ها حساسیت و دقت خاصی به تغییرات این شاخص داشته‌اند.
در کشور ما به دلیل جایگاه خاص دولت به‌عنوان بزرگترین بازیگر عرصه اقتصاد و عرضه‌کننده ارز، تحولات سیاسی و تغییراتی که در سیاست‌ها و دیدگاه‌های مسؤولان اقتصادی کشور اتفاق می‌افتد، به سرعت در بازار ارز تأثیر خود را می‌گذارد.
نقدینگی عظیمی که در سالیان اخیر در اقتصاد ما شکل گرفته، و در کنار آن نبود فرصت‌های مناسب برای سرمایه گذاری، موجب شده‌است که بخشی از این نقدینگی سرگردان در بازار ارز متمرکز شود.
به‌این‌ترتیب می‌توان‌گفت بخشی از تغییرات نرخ ارز تابع عوامل و اتفاقاتی است که در عالم واقع و در عرصه تولید و تجارت شکل می‌گیرد، از جمله افزایش یا کاهش عرضه و…. اما بخشی دیگر از این تغییرات ناشی از تغییر انتظارات و پیش‌بینی‌های فعالان اقتصادی و صاحبان نقدینگی است. وقتی این باور در سطح جامعه رواج می‌یابد که بناست نرخ ارز افزایش بیابد، افراد بیشتری برای خرید ارز و کسب سود از این طریق، و درواقع حفظ ارزش پس اندازهایشان هجوم می‌آورند.
در شرایط ثبات اقتصادی سهم عامل دوم در تغییرات نرخ ارز در حداقل است، و بیشترین تأثیر را عوامل واقعی دارند. اما در شرایط ویژه اقتصادی مانند بحران‌ها، تحریم و…، بدیهی است که نقش و قدرت تأثیرگذاری عامل روانی و انتظارات مردم به سرعت پررنگ‌تر می‌شود.
تغییر سریع نرخ ارز در روزهای گذشته نیز خارج از این قاعده نبود. طبعاً به دلیل تشدید تحریم‌ها و مشکلاتی که برای نقل و انتقالات بانکی به ‌وجود آمده‌است، می‌توان بخشی از افزایش قیمت را ناشی از عوامل واقعی عرصه اقتصاد دانست. اما بخش عمده این تغییرات ناشی از رفتار هیجانی و هجوم مردم برای خرید ارز و نگرانی از کاهش ارزش پس‌اندازهایشان بود.
در تحلیل رسمی، مهمترین عامل این افزایش سریع قیمت، فعالیت چند دلال و توفیق آن‌ها در ایجاد موج گرانی ارز و دامن زدن به هیجان و التهاب در بازار ارز ذکر شده‌است. مطابق این تحلیل، این دلالان با چند تماس تلفنی و معاملات غیرواقعی قیمت ارز را بالا می‌بردند.
اگر این تحلیل را بپذیریم، می‌توان انتقاد جدی به عملکرد مسؤولان ارزی در این چندروز وارد نمود.
دلالانی که در تحلیل رسمی به آن‌ها اشاره شده‌است، در واقع کسانی بوده‌اند که در قامت عرضه‌کننده ارز وارد بازار شده و با ایجاد جو روانی و دامن‌زدن به رفتار هیجانی خریداران، بخشی از موجودی ارز خود را با قیمت گزاف به متقاضیانی که در نهایت شتابزدگی قصد تبدیل پولشان به ارز را داشته‌اند، فروخته‌اند. به‌این‌ترتیب و با قبول این فرض، این دلالان توانسته‌اند با این کارشان افزایش یک‌هزار تومانی در نرخ دلار ایجاد کنند، به‌ازای هر یک‌میلیون دلار فروخته‌شده، یک‌میلیارد تومان سود اضافی نصیب‌شان شده، و به‌این‌ترتیب پول خریداران عجول را از چنگشان خارج کرده‌اند.
حال سؤال این است: مسؤولان ارزی که این تحلیل رسمی را می‌پذیرند، چرا با دریافت اولین علامت‌ها از این موج گرانی، به‌سرعت وارد بازار نشده و حداقل اعلام موضع نکردند؟ آن‌ها می‌دیدند که چند دلال با ایجاد جنگ روانی بازار ارز را به‌هم ریخته‌اند؛ از یک سو اعتبار اقتصاد کشور و پول ملی را تخریب می‌کنند، و از سوی دیگر جیب مردم را خالی می‌کنند. آن‌ها می‌توانستند با عرضه مقدار محدودی ارز و اعلام قیمتی بالا برای ارز البته به صورت موقت، مانع افزایش آن به سطح بالاتر شده، و جلو سودجویی این دلالان را بگیرند.
در این صورت دولت از یک سو افزایش سریع نرخ ارز را به‌راحتی مهار می‌کرد، و از سوی دیگر سود هنگفتی را که نصیب دلالان شده، نصیب خود می‌کرد. به‌این‌ترتیب هم اقتدار دولت در عرصه اقتصاد به رخ کشیده می‌شد، و هم عزم آن برای مهار موج گرانی ارز. به‌این‌ترتیب رفتار هیجانی خریداران ارز هم فروکش می‌کرد. اگر دولت به سرعت وارد میدان می‌شد و با عرضه به‌موقع ارز، بازار را تنظیم می‌کرد، در واقع این پیام را به فعالان اقتصادی و متقاضیان بالفعل و بالقوه ارز می‌رساند که دولت اجازه نخواهدداد التهاب و هیجان خریداران، نرخ ارز را بالا ببرد. این پیام می‌توانست در رفتار خریداران و ایجاد آرامش برای مدت‌های طولانی مؤثر باشد.
به‌عنوان‌مثال دولت در لحظه‌ای که نرخ ارز به سه‌هزار تومان رسید، می‌توانست به‌سرعت وارد میدان بشود و با اعلام نرخ مثلاً دوهزار و نهصد تومان جلو رشد بیشتر آن را بگیرد، و به‌تدریج نرخ ارز را در مسیر کاهش انداخته و مجدداً به سطح واقعی آن برساند. اما در نهایت تعجب، دولت چنین نکرد، و فرصتی را که برای مهار گرانی و درعین‌حال جلوگیری از سودجویی دلالان داشت، از دست داد.
در نهایت و بر اثر تشدید رفتار هیجانی خریداران، نرخ ارز به رکوردی دست یافت که آثار روانی مخرب آن تا مدت‌های طولانی بر اقتصاد ما سایه خواهدانداخت.
اینک بازار بعد از چندروز پر التهاب، آرامشی نسبی را تجربه می‌کند. اما هنوز این سؤال مطرح است که چرا مسؤولان ارزی به موقع وارد میدان نشدند. اگر آن‌ها تحلیل رسمی مورداشاره را واقعاً قبول دارند، بهترین حرکت‌شان در صحنه شطرنج ارزی، همان حرکت بود که گفتم.
به بیان خلاصه سیاست‌های اقتصادی سالیان گذشته، حجم عظیمی از نقدینگی را در اقتصادمان ایجاد کرده‌است. از سوی دیگر فرصتی مطلوب و جذاب برای سرمایه‌گذاری برای صاحبان پس‌اندازها ایجاد نکرده‌ایم که این نقدینگی عظیم جذب فعالیت‌های سالم اقتصادی بشود. اضافه بر این اجازه می‌دهیم دلالان مورداشاره به‌راحتی پس‌انداز این افراد را ببلعند. یعنی در این بازار بی‌ثبات، صاحبان پس‌انداز را به‌ امان خدا رها می‌کنیم و بهترین فرصت را برای همان دلالان ایجاد می‌کنیم تا هم سود گزاف کسب کنند، و هم به‌راحتی قیمت ارز را افزایش بدهند و اقتصاد کشور را ولو برای چندروز مختل کنند.
البته تحلیل من از افزایش سریع نرخ ارز در چندروز گذشته، قدری با این تحلیل رسمی مورداشاره متفاوت است. بااین‌حال در این یادداشت سعی کردم با همان ادبیات تحلیل رسمی، عملکرد مسؤولان را نقد کنم و بگویم گویی خود آن‌ها هم این تحلیل را باور نداشته‌اند.

guest
3 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
جهانگرد
جهانگرد
12 سال قبل

فرمابش شما درست است .قیمت ارز و طلا از دو عامل درونی و بیرونی نشأت می گیرد .عامل درونی این روزها همان تحریم است و به خصوص تحریم بانک مرکزی که بر می گردد به مسائل سیاسی ایران و دیگر کشورها . مهمترین عامل درونی هم همان تورم است و افزایش نقدینگی این سالها که باعث بو جود آمدن این بحران شده است .همانطور که همه ما میدانیم هر ساله می بایست به اندازه اختلاف تورم داخلی و تورم خارجی نرخ دلار هم افزایش می یافت که ازین طریق قدرت رقابت پذیری تولید کننده داخلی حفظ شود و صادرات کشور هم صدمه نبیند .در این سالها با توجه به اینکه تورم دو رقمی داشتیم و هر ساله رو به افزایش بود این افزایش در قیمت دلار اتفاق نیفتاد و انگار که ما با دست خود بر روی یک فنر فشار وارد کنیم و به زور آن را نگه داریم .الان این فنر یکدفعه آزاد شده و به قیمت واقعی خود رسیده است .این اتفاقی که در دلار این روزها افتاده حاصل افزایش قیمتهای چندین سال اخیر است که هر ساله انباشته شده و یکدفعه نمایان شده .حالا شما فکر کنید ما طلا را هم با دلار وارد کنیم پس قیمت طلا هم با افزایش دلار افزایش می یابد . حال بنظر شما اگر سیاستمداران ما برای کنترل قیمت طلا باز اقدام به عرضه آن با قیمتی پایین تر نمایند غیر از این است که سوبسید می دهند و این یعنی با توجه به افزایش قیمت جهانی طلا به قیمتی پایین تر از قیمت جهانی عرضه می کنند؟

رحیم
رحیم
12 سال قبل

……. البته تحلیل من از افزایش سریع نرخ ارز در چند روز گذشته، قدری با این تحلیل رسمی مورد اشاره متفاوت است……

ای کاش شما هم به جای انتقاد از بقیه ، تحلیل تان را می گفتید و با این جمله مبهم از کنار قضیه نمی گذشتید .

نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.