آسیبشناسی منازعه کنسرت *
همانگونه که انتظار میرفت، سخنان اخیر امامجمعه محترم مشهد در مذمت برگزاری کنسرت در مشهد مقدس و ضرورت جلوگیری از این کار،(۱) حاشیههای فراوانی را پدید آورد: اظهارات وزیر ارشاد و سپس انتقاد رئیسجمهوری بحثی جدی را در این زمینه دامن زد، که بهنظر میرسد بهاین زودیها فروکش نخواهدکرد.
بهراستی آیا مخالفان برگزاری کنسرتها روش مناسبی را برای بیان نظرات خود و طرح مسأله انتخاب کردهاند؟ آیا به هزینههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی رفتار خود توجه داشتهاند؟ در این باب موارد زیر قابلتأمل است:
۱ – امام جمعه محترم مشهد در سالیان گذشته با استناد به یک حدیث، کل شهر مشهد را حرم امام رضا(ع) دانسته و بدیندلیل خواستار برگزار نشدن کنسرت در این شهر شدهبودند. در همان ایام برخی اهلفن درباب اعتبار این حدیث و مضمون آن اشکالاتی گرفتند.(۲) امامجمعه محترم در سخنان اخیر خود که چندی پیش منتشر شد، دیگر اشاره و استنادی به حدیث مزبور ندارند، و به نظر میرسد انتقاد اهل فن را وارد دانسته و پذیرفتهاند.
ایکاش از همان ابتدا چنین استنادی صورت نمیگرفت، زیرا استناد به احادیثی که میزان اعتبارشان نزد اهلفن محل مناقشه است، آنهم در موضوعات و مباحث چالشی، همواره هزینه اجتماعی و فرهنگی گزاف بههمراه دارد.
۲ – این که گروهی از کارشناسان و اهلفن نظری متفاوت با سایر فقهای محترم داشتهباشند، مایه تعجب نیست. بلکه نشان زنده بودن فرهنگ تحقیق و اجتهاد برای کشف حقایق دینی است. بههمین دلیل بنای رفیع جمهوری اسلامی برپایه قوانین منبعث از شریعت و نه آرای فقهی احیاناً متفاوت گذاشتهشدهاست، تا تکلیف مجریان قانون و عموم شهروندان روشن باشد.
در چنین شرایطی، اگر امامجمعه محترم مشهد یا هر فقیه محترم دیگری، نظری متفاوت با نظر قانونگذاران دارند، بهترین راه این است که از موضع ارشاد با دستاندرکاران و تصمیمسازان وارد مذاکره شوند و با بیان مستدل خود، همراهی و همسویی آنان را بخواهند، همانگونه که فقهای بزرگواری که با نام بلند خود به تاریخ فقاهت شیعه اعتبار بخشیدهاند، چنین کرده و میکنند. درحالکه امامجمعه محترم مشهد مسیری دیگر برگزیده، و حمایت از جریان لغو کنسرتهای مجوزدار را که منتهی به بیاعتباری قانون و نهادهای قانونی کشور میشود، در دستورکار خود قرار دادهاند.
۳ – مستثنی کردن یک شهر و منطقه از بقیه کشور از نظر برگزاری کنسرت مجوزدار یا هر مورد قانونی دیگر، جریان خطرناکی است که میتواند تبعات منفی و پرهزینه داشتهباشد. امامجمعه محترم مشهد فقط این شهر را بهعنوان حرم امام رضا(ع) مستثنی کردند، اما به دنبال آن مسؤولان محترم برخی شهرهای دیگر نیز با عناوین دیگری، تعطیل شدن صدور مجوز قانونی برگزاری کنسرت در شهرشان را خواستار شدند. بدینترتیب همان جریانی که انتظار میرفت، عملاً آغاز شد که در هر شهری گروهی از فعالان سیاسی تندرو با انتخاب عنوانی خاص برای شهر خود، خواستار تعطیلی قانون و بیاعتباری هرچه بیشتر قانون شوند: یک شهر حسینیه کشور است، شهر دیگر دارالمؤمنین کشور است، شهر سوم سرزمین شهیدان پرافتخار است، شهر چهارم زادگاه فلان شخصیت محترم است، و … . طبعاً میتوان انتظار داشت این خواستهها در آینده محدود به لغو کنسرت یا هر خواسته فرهنگی دیگر نمانده، و شامل موارد دیگری نیز بشود، و بدینترتیب، اعتبار و حرمت قانون و نهادهای قانونی با دست “خودیها” هرچه بیشتر خدشهدار شود.
۴ – در متن بیانیهها و سخنان نهادها و افراد حامی جریان لغو کنسرتها اشاره به خواست مردم شدهاست. به بیان دیگر، گروهی از شهروندان به برگزاری کنسرتها به هر دلیلی اعتراض کرده، و خواستار لغو شدهاند، و بهدنبال آن نهادهای مسؤول خواست مردم را اجابت کردهاند. این نکته هم در سخنان دادستان محترم عمومی و انقلاب مشهد(۳) و هم در بیانیه ائمه جمعه محترم شهرستان تفت که چندروز پیش منتشر شده،(۴) بهگونهای مورداشاره قرار گرفتهاست.
سؤالی که در اینجا مطرح میشود، این است که خواست مردم و تقاضای آنها برای محدودیت این مراسم چگونه برای مسؤولان محترم احراز شده، و چگونه از درصد افراد معترض نسبت به کل جمعیت خبردار شدهاند. آیا از شهروندان نظرخواهی شده و براساس نتایج آن مسؤولان محترم از “خواست مردم” سخن میگویند، یا فقط با استناد به اظهارنظر تعداد محدودی افراد یا تشکلها به این نتیجه رسیدهاند؟ در شرایطی که مطالعهای برای مشخص شدن خواست مردم و تعیین درصد افراد موافق و مخالف انجام نگرفتهاست، آیا سخن گفتن از خواسته مردم و اعتراض آنان، موجب دامن زدن به سوءتفاهمها و فاصله افتادن بین مردم و مسؤولان نخواهدشد؟
۵ – در بیانیه ائمه جمعه محترم شهرستان تفت به امکان درگیری بین موافقان و مخالفان برگزاری کنسرت اشاره شده، و این که جامعه در شرایط فعلی نیاز به وحدت و همدلی دارد. البته مشابه این استدلال معمولاً در بسیاری از موارد مشابه و حتی لغو مراسم سخنرانی برخی افراد نیز مطرح شده و میشود. با این استدلال و استفاده موسع از آن میتوان کل کشور را با بنبست مواجه ساخت! بالاخره هر کاری در گوشه و کنار کشور ممکن است موافقان و مخالفانی داشتهباشد. حال اگر بنا باشد با این استدلال حتی بدون ارزیابی تعداد و وزن مخالفان و موافقان یک تصمیم، نظر مخالفان را اجرا کنیم تا دعوا نشود، این استدلال به سایر موارد و میدانها تسری نخواهدیافت؟ به بیان دیگر، گیرم که مخالفان و موافقانی با هر درصد و تعداد حضور دارند، چرا باید خواسته مخالفان که عدم برگزاری است اجرا شود تا دعوا نشود؟! آیا این استدلال باب سوء استفاده را مفتوح نمیکند؟!
۶ – امامجمعه محترم مشهد که نقشی جدی و پررنگ در این مبحث داشتهاند، در سخنان چندسال گذشته خود مباحثی را مطرح کردهاند که میتوان از آنها بهنوعی برداشت تغییر یا تعدیل موضع نمود. ایشان یکجا از عدممخالفت با موسیقی سخن گفته، و صرفاً به این نکته اشاره میکنند که “کنسرت مطرببازی است”. در جای دیگر صدور مجوز کنسرت را منوط به موافقت شورای فرهنگ عمومی استان میکنند. یکجا میگویند بحثشان از نوع مباحث طلبگی است و قصد تحکم ندارند، و جای دیگر با قطعیت میگویند هرکس کنسرت میخواهد از مشهد برود.(۵)
بهراستی اگر نسل جوان ما با کنار هم گذاشتن این نظرات چنین برداشت کنند که گروهی از مسؤولان متناسب با میزان اقتدارشان اعمال محدودیت میکنند، و اگر اقتدارشان بیشتر شود، محدودیتهای بیشتری هم اعمال خواهندکرد، در پاسخشان چه میتوانگفت؟
۷ – برخی رسانههای منتقد دولت، ورود دولتمردان در این منازعه را نوعی فعالیت انتخاباتی اعلام کردهاند. همین نکته بدان معنی است که منتقدان دولت قائل به اهمیت انتخاباتی این منازعه هستند، و فکر میکنند اگر دولت وارد این میدان نشود، بخشی از آرای مردمی را از دست خواهدداد، و برعکس این نیز صادق است. حال باید پرسید آیا این امکان وجود دارد که حداقل بخشی از مخالفین برگزاری کنسرتها با اهداف انتخاباتی وارد میدان شدهاند تا در عمل ناکارآمدی دولت و ناتوانی آن را در اعمال قانون به رخ بکشند و رأیدهندگان بالقوه را ناامید کنند؟
به بیان دیگر، اگر ورود دولتمردان به این موضوع شائبه انتخاباتی دارد، طبعاً به طریق اولی تحرک طرف مقابل هم میتواند چنین تعبیر شود. دقیقاً بههمین دلیل است که اخیراً امامجمعه محترم مشهد گفتهاند: “برخی از افراد، سخنان را در کسوت طلبگی تفسیر نمیکنند و از آدم یک چهره سیاسی میسازند و از آب خوردن هم تحلیل سیاسی بیان میکنند که نتیجهاش جنجالهایی است که در کشور به راه میافتد که در جریان آن هستید”.(۶)
نتیجه این که منازعه درباب کنسرت همگان را در مظان اتهام “برخورد انتخاباتی” قرار میدهد و بهدلیلی که در ادامه خواهدآمد، منتقدان دولت را بیشتر.
۸ – این همه حساسیت برخی افراد و نهادها به امکان وقوع جرم در کنسرتها، این شائبه را ایجاد میکند که گویا از نظر این افراد چنین جرائمی درصدر مشکلات کشور است که بهجای تجمع برای رفع بیکاری یا تجمع برای مبارزه بیامان با رانتخواری و چپاول اموال بیتالمال، نگرانی برای احتمال وقوع جرم در کنسرتها وجود دارد. آنان میگویند ممکن است در کنسرتها اتفاقات نامطلوب پیش بیاید، و لابد اهمیت این اتفاقات ناگوار بهمراتب بیشتر از برخی ناهنجاریهای دیگر است.
۹ – اخیراً پیشنهاد شدهاست با فیلمبرداری از داخل سالن از هرگونه “رفتار مجرمانه” پیشگیری شود.(۷) این همه حساسیت مفرط برای جلوگیری از وقوع جرم احتمالی، مشکلی جدی ایجاد میکند: کافی است فرد یا افرادی از بدخواهان فلان هنرمند، در جمع تماشاچیان کنسرت نفوذ کرده، و با هماهنگی قبلی اقدام به نمایش “رفتار مجرمانه” بکنند. بدینترتیب میتوان باعث تشدید محدودیت برای این هنرمند شد! به بیان دیگر اگر ملاک ممنوعیت کنسرت را “احتمال وقوع رفتار مجرمانه” از طرف برخی حاضران بدانیم، بهراحتی فرصت سوء استفاده را به مخالفان و بدخواهان فلان هنرمند میدهیم که با صرف هزینهای اندک و با نفوذ در جمع تماشاچیان برای آن هنرمند پروندهسازی کنند.
۱۰ – دولتمردان حتی اگر شخصاً هم مشکلی با کنسرت و موسیقی یا هرچیز دیگر داشتهباشند، ملزم به دخالت در منازعه کنسرت و جلوگیری از لغو خودسرانه کنسرتهای مجوزدار با دخالتهای فراقانونی هستند. این مداخله لزوماً به معنی “هنردوست بودن”، حمایت از “مرفههای بیدرد طالب کنسرت” و … نیست. آنان باید مجری قانون باشند و درمقابل بیقانونی بایستند، جتی اگر شخصاٌ علاقهای به برگزاری کنسرت هم نداشتهباشند. ازاینرو متهم کردن دولتمردان به “برخورد انتخاباتی” ادعای قابلدفاعی نیست، و البته طرف مقابل برای مبرا ساختن خود از اتهام “برخورد انتخاباتی” نمیتواند به چنین استدلالی تکیه کند.
خلاصه کنم. به نظر من با تأمل در این موارد و نکاتی مشابه، میتوان نتیجه گرفت برخورد منتقدان دولت و حضور پررنگ آنان در منازعه کنسرت بدونتوجه به هزینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این منازعه برای جامعه امروز ایران صورت گرفتهاست. ظاهراً این گروه چندان اعتنایی به میزان هزینه اجتماعی اقداماتشان برای رسیدن به خواستههایشان ندارند.
——————————————
۱ – مراجعه کنید به:
علمالهدی: چرا توریست فاسق باید به مشهد بیاید؟
۲ – در یادداشت زیر به این موضوع پرداختهام:
ممنوعیت کنسرت و مجاز بودن فقر در “بینالجبلین”
۳ – مراجعه کنید به:
دادستان مشهد: لغو کنسرت ها در مشهد خواست عمومی است
۴ – مراجعه کنید به:
مخالفت صریح ائمه جمعه تفت با کنسرت
۵ – به ترتیب مراجعه کنید به:
من نگفتهام که در مشهد کنسرت موسیقی برگزار نشود
امامجمعه مشهد: کنسرت موسیقی، مطرببازی است
علمالهدی: خریداران بلیط کنسرتهای ۷۰هزار تومانی شهوترانند
علمالهدی: چرا توریست فاسق باید به مشهد بیاید؟
علمالهدی: از سخنان من رنجیدهخاطر نشوید
۶ – مراجعه کنید به:
علمالهدی: از سخنان من رنجیدهخاطر نشوید
۷ – مراجعه کنید به:
سه شرط دادستانی برای برگزاری کنسرت در تهران
* – این یادداشت در روزنامه جهان اقتصاد شماه چهارشنبه ۱۰ – ۶ – ۹۵ به چاپ رسیدهاست.
دستهها: یککمی سیاسی