راه دشوار صنعت نفت از ملی شدن تا مردمی شدن *
هفتادوسه سال پیش در چنین روزهایی شور و هیجان ملی شدن نفت کشور را فراگرفتهبود. رسانهها، فعالان سیاسی، و بسیاری از مردم مذاکرات مجلس را با دقت دنبال میکردند. عاقبت قانون ملی شدن صنعت نفت روز ۲۴ اسفند به تصویب مجلس شورای ملی و سپس روز ۲۹ اسفند به تصویب مجلس سنا رسید. دولت دکتر مصدق که یکماه و اندی بعد از تصویب این قانون تشکیل شد، محوریترین و اصلیترین برنامه خود را پیگیری و اجرای آن اعلام کرد و به همین دلیل مورد شدیدترین حمله استعمارگران و نوکران با و بیجیره و مواجب آنان قرار گرفت.
ملی شدن صنعت نفت را بهعنوان یک خواسته ملی باید بخشی از یک تلاش بزرگ برای اعمال حق مالکیت بر ثروتهای ملی دانست. ثروتهای یک سرزمین نه متعلق به جهانخواران است و نه ملک شخصی قشر یا طبقهای از مردم آن سرزمین، بلکه باید بهعنوان سرمایهای ارزشمند در مسیر بهبود کیفیت زندگی و تضمین آینده مردمان آن سرزمین بهکار گرفتهشود.
کودتای ننگین ۲۸ مرداد هرچند به عمر دولت مردمی دکتر مصدق پایان داد، و تلاش او برای اعمال حاکمیت ملی بر ثروت ایران را بیاثر ماند، بااینحال حکومت وقت تلاش کرد با افزودن اندکی بر سهم مردم از درآمدهای نفتی وضعیت رفاهی بهتری را نسبت به دوران قبل از کودتا دست کم برای گروهی از شهروندان ایجاد کند تا مانع بروز اعتراضات مردمی بشود. امیرعباس هویدا که تقریباً برای نیمی از دوران بعد از کودتا مسؤولیت دولت را برعهده داشت در دفاعیاتش به این نکته اشاره میکند که دولت او فقط ۲۰درصد درآمد نفت را برای اجرای برنامههای رفاهی و عمرانی در اختیار داشتهاست، (۱) و البته مجیدی رئیس سازمان برنامه دولت او نیز میگوید که اطلاعی از میزان درآمدهای نفتی کشور در اختیارش قرار نمیگرفت! (۲)
به بیان دقیقتر، رژیم سابق هرچند به دلیل بیداری مردم نتوانست کلاً برنامه ملی کردن صنعت نفت را کنار بگذارد، و ناگزیر از استفاده از عنوان «نفت ملی ایران» بود، اما به شکل غیرمستقیم توانست مانع از اعمال حق حاکمیت ملی بر ثروت نفتی کشور توسط مردم که صاحبان واقعی دارایی بودند، بشود. نقطه آغازین اعمال این حق دسترسی به اطلاعات درست در مورد میزان برداشت از این ثروت و چگونگی فروش آن و میزان درآمد اکتسابی بود، که البته حکومت وقت چنین اطلاعاتی را از شهروندان مخفی میکرد.
اینک بیش از هفت دهه از دوران طرح شعار ملی شدن نفت میگذرد. و البته کسی منکر ملی بودن این ثروت نیست. اما گویا تعریف درست و موردتوافق عام از ملی بودن در دست نیست. با قدری مسامحه میتوانگفت فرایند ملی شدن با مردمی شدن بسیار متفاوت است. اگر یک دارایی متعلق به مردم بهعنوان سهامداران یک جامعه است، آنان حق دارند درباب شیوه مدیریت این دارایی، میزان بهرهبرداری از آن، نحوه فروش و کسب درآمد و … اطلاعات مکفی داشتهباشند. آنان باید در مورد تخصیص این درآمد به هزینههای جاری و سرمایهای نظر بدهند. آنان باید اثر این درآمدها را در شرایط زندگی و وضعیت رفاهی خود به واضحترین شکل ممکن مشاهده کنند.
سالها پیش رئیس دولت نهم شعار آوردن نفت بر سر سفره مردم را مطرح کرد. فارغ از اندیشیدن به انگیزه و هدف او، میتوان صرف طرح این شعار را به این معنی تلقی کرد که هنوز عموم مردم ادعای برخورداری از درآمدهای نفت را باور ندارند. همچنین دیماه گذشته سخنگوی کمیسیون تلفیق برنامه هفتم گفت کسی نمیداند درآمد شرکت نفت چقدر است، و وزیر نفت هم نتوانسته پاسخ روشنی به سؤال وی و همکارانش در مجلس بدهد! (۳) بعد از انتشار این سخنان مسؤولان حوزه نفت بهسرعت ادعای وی را رد کرده، و پاسخ دادند که اطلاعات درآمد شرکت نفت در اختیار اعضای مجمع شرکت و بازرسان قانونی بوده، و بهاصطلاح شرکت زیر ذرهبین قرار دارد. (۴) هرچند که این ذرهبینها کمکی به افزایش اطلاعات مردم نمیکند!
امروزه بهرهبرداری از ذخایر نفت و گاز و سرمایهگذاری برای تضمین موقعیت برتر در بازار جهانی انرژی تبدیل به میدان بزرگ رقابت بین کشورهای منطقه شدهاست. بهرهبرداری رقبا از میدانهای مشترک از یکسو و اجرای طرحهای عظیم فرآوری و انتقال فرآوردهها موجبات بهبود موقعیت رقبا را نسبت به ما فراهم میآورد. در چنین فضایی مردم بهعنوان مالکان اصلی این دارایی حق دارند از وضعیت بهرهبرداری، فروش، درآمدهای کسبشده و نحوه تخصیص درآمدها و مهمتر از همه برنامه دولت برای بهبود موقعیت کشورمان در بازار جهانی انرژی اطلاع داشتهباشند. حتی فراتر از آن مردم حق دارند بدانند که چگونه بازرگانان جوان و مرتبط با برخی افراد متنفذ کشور توانستهاند در دورهای کوتاه با استفاده از فرصت تجارت نفت به ثروتهایی افسانهای دست بیابند، (۵) و اگر تجارت نفت تا این حد پربرکت است، پس چرا زندگی عامه مردم اینچنین مشقتبار شدهاست.
—————————-
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره یکشنبه ۲۷ – ۱۲ – ۱۴۰۲ به چاپ رسیدهاست.
۱ – مراجعه کنید به:
محمود تربتیسنجابی – نخست وزیر سه دقیقه قبل درگذشت – انتشارات عطایی – ۱۳۸۳ – ص ۱۸۶
۲ – مراجعه کنید به:
خاطرات عبدالمجید مجیدی – مجموعه تاریخ شفاهی ایران (دانشگاه هاروارد) – قسمت ۴ – ص ۱۲ تا ۱۴
۳ – مراجعه کنید به:
هیچکس در این کشور نمیداند درآمد شرکت نفت چقدر است
۴ – مراجعه کنید به:
چه کسانی از درآمدهای شرکت ملی نفت اطلاع دارند
۵ – مطالعه یادداشت زیر را پیشنهاد میکنم:
نفت ایران و میلیاردرهای نفتی ایرانی
دستهها: تاریخ معاصر, رانتخواری و فساد, سیاستگذاری اقتصادی