هزینه‌های آموزشی خانوارها و بازدهی آن

همه‌ساله پول و امکانات زیادی از طرف خانوارها صرف هزینه‌های آموزشی فرزندانشان در مقاطع تحصیلی پیش از دانشگاه می‌شود. نگاهی هرچند سطحی و گذرا به این گردش مالی عظیم و هزینه‌ای که صرف می‌شود، هر ناظری را به فکر وامی‌دارد.
سؤال این است که آیا این هزینه گزاف بازدهی قابل‌قبول و رضایت‌بخشی دارد؟ آیا می‌توان برای این صرف هزینه شکل مطلوب‌تری طراحی کرد که بازدهی بالاتری نسبت به وضع موجود داشته‌باشد؟ و مهم‌تر این که بازدهی این هزینه‌ها را چگونه و با چه معیاری باید سنجید؟
این که خانوارها منابع مالی هنگفتی صرف آموزش فرزندانشان بکنند، نکته مثبتی است. حتی می‌توان‌گفت یکی از برنامه‌های متولیان امر آموزش، بایستی تشویق والدین به جدی گرفتن امر آموزش و افزایش سهم هزینه‌های آموزش در کل هزینه‌های خانوار باشد. اما طبعاً نمی‌توان و نباید نسبت به نحوه صرف این هزینه و بازدهی آن بی‌توجه بود.
برای روشن‌تر شدن موضوع، کافی است نگاهی به سرفصل‌های عمده هزینه‌های آموزشی خانوارها داشته‌باشیم:
یکی از سرفصل‌های مهم هزینه‌های آموزشی خانوارها، پرداخت شهریه مدارس غیرانتفاعی است. گروهی از خانوارها با هدف برخورداری از کیفیت بهتر خدمات آموزشی، حاضر به پرداخت شهریه بالای مدارس غیرانتفاعی می‌شوند.
هرچند ممکن است ایراداتی به شیوه‌های اجرایی وارد شود، اما بی‌تردید اصل این مسأله از توجیهی قوی برخوردار است. زیرا در شرایطی که تأمین هزینه‌های آموزش از منابع دولتی با محدودیت‌هایی روبه‌رو است، این امکان باعث بهبود کیفیت آموزش می‌شود. به‌عبارت‌دیگر، آن بخش از هزینه‌های آموزشی خانوارها که به صورت شهریه مدارس پرداخت می‌شود، از حداقل بازدهی لازم برخوردار است.
سرفصل مهم دیگر، هزینه کلاس‌های تقویتی، تدریس خصوصی و آموزشگاه‌ها است. هرچند این سرفصل هزینه نیز موجب برخورداری از آموزش بهتر و تقویت بنیه علمی مخاطب می‌گردد، اما ایرادی جدی برآن می‌توان‌گرفت.
تقاضا برای این خدمات زمانی شکل می‌گیرد که کلاس درس رسمی پاسخگوی نیاز دانش‌آموز نیست و به‌ناچار باید سراغ کلاس‌های دیگری برود. به‌این‌ترتیب، دانش‌آموز مثل کارمندی که دوشغله است و دو شیفت در روز کار می‌کند، از یک طرف باید در کلاس درس رسمی مدرسه شرکت کند، تا اسمش جزو غایبین ثبت نشود، و از سوی دیگر باید در کلاس تقویتی شرکت کند، تا علم بیاموزد!
این شیوه ممکن است باعث ارتقای علمی دانش آموز بشود، اما درواقع موجب فرسایش ذهن و روح و جسم او خواهد شد. زیرا کلاس تقویتی جایگزین کلاس رسمی نشده، بلکه مکمل آن است و شیفت دوم کار روزانه.
چرا نباید کلاس رسمی درس به سطحی از کارآمدی برسد که مخاطب نیاز به کلاس مکمل نداشته‌باشد؟ یک دانش‌آموز نوجوان به اقتضای سن نیاز به تفریح، بازی و ورزش و سروکله زدن با والدین و اعضای خانواده دارد. وقتی تمام ساعات روز او با کلاس‌های رسمی و تقویتی و خصوصی پر شود، او دیگر فرصتی برای تفریح نخواهدداشت.
به‌نظر می‌رسد برای افزایش کارآمدی آموزش باید در مسیری حرکت کرد که کلاس رسمی آموزشی نیاز واقعی مخاطب را تأمین کند. و به‌بیان‌دیگر، هزینه‌های صرف‌شده برای تدریس خصوصی و کلاس‌های تقویتی، صرف همان آموزش رسمی‌شود، تا اتلاف وقت با ارزش دانش‌آموزان را به‌دنبال نداشته‌باشد.
سرفصل سوم هزینه‌های آموزشی خانوارها، شامل هزینه کلاس‌های کنکور و مشاوره‌های مربوط می‌شود. این دوره‌ها هدفی غیر از افزایش دانش مخاطبین را دنبال می‌کند: مهارت تست‌زنی.
علت گسترش این کلاس‌ها و افزایش نجومی هزینه‌های مرتبط با این سرفصل، مسائل و مشکلات مرتبط با کنکور و گزینش دانشجو است. بسیاری از داوطلبان ورود به دانشگاه باور کرده‌اند که در این آزمون، مهارت‌های تست‌زنی بیشتر از کوهی از اطلاعات و معلومات به دردشان می‌خورد! کلاس‌های کنکور هم عمدتاً در این مسیر ساماندهی شده‌اند.
این روزها از تجارت ۴۰۰‌میلیاردی کلاس کنکور بحث می‌شود. بازاری بزرگ که سودهای سرشار نصیب عرضه‌کنندگان این خدمات می‌کند، اما متناسب با آن به علم مخاطبان چیزی نمی‌افزاید. اضطراب کنکور بسیاری از خانواده‌ها را وادار می‌کند که از هر طریق ممکن هزینه‌های این کلاس‌ها را تأمین کنند تا ورود فرزندشان به دانشگاه و رشته تحصیلی موردنظر تضمین شود.
اجبار مخاطبان به گذشتن از دروازه کنکور شرایط مطلوبی را برای عرضه‌کنندگان این خدمات فراهم می‌کند که سودی گزاف کسب کنند. نگاه تجاری در این عرصه، هزینه‌ای گزاف و بی‌حاصل را به جامعه تحمیل می‌کند. این مطلب مرا بی‌اختیار یاد مهاجرت گسترده ماهیان قزل‌آلا به بالادست رودخانه‌ها می‌اندازد، که به اقتضای طبیعت این موجودات انجام می‌گیرد. این مهاجرت فرصتی بی‌نظیر برای موجودات شکارچی فراهم می‌کند که ضیافتی به یادماندنی برای خود برگزارکنند. چون همه ماهی‌ها باید از گذرگاه‌های مسیر رودخانه عبور کنند. در این گذرگاه شکارچی در موقعیتی مناسب کمین می‌کند، زیرا می‌داند ماهی‌ها چاره‌ای جز گذر کردن از پیش پای او ندارند.
به نظر من بخش مهمی از این سرفصل هزینه، بازدهی رضایت‌بخشی ندارد. این بدان معنی نیست که موجبات موفقیت مخاطبان فراهم نمی‌شود. منظورم این است که این تجارت ۴۰۰میلیاردی باعث تقویت بنیه علمی مخاطبان نمی‌شود، اما سودی گزاف به تاجران فعال در این عرصه می‌رساند.
بحث درباب کنکور و اقتصادیات کنکور یادداشت جداگانه‌ای می‌طلبد، که بماند برای فرصتی دیگر.(۱)
———————————————————-
۱ – مطالعه یادداشت قبلی با عنوان کنکور، آموزش و حقوق مصرف‌کنندگان را نیز پیشنهاد می‌کنم.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.