کارنامه زیستمحیطی دولتها
این روزها که همه جا بحث از استقرار دولت یازدهم و ارزیابی کارنامه دولت دهم است، شاید این هم از مظلومیت محیط زیست باشد که توجهی درخور به این که چه اتفاقی در این عرصه افتادهاست، نمیشود. بیشتر تحلیلگران به این نکات توجه دارند که دولت دهم در چه شرایطی قدرت را تحویل گرفت و در چه شرایطی تحویل میدهد، با درآمد نفتی این دوره چه کرده، نرخ تورم و حجم نقدینگی چه روندی طی کردهاند، و میزان بدهی دولت چقدر است. و ….
بیتردید نگاه غیرکارشناسی و غیرمسؤولانه به محیط زیست و بیتوجهی به معیارهای توسعه پایدار، از یک سو موجب میشود امکان استفاده از تمام ظرفیت طبیعت در مسیر رشد و توسعه و افزایش رفاه مردم از دست برود. از سوی دیگر تخریب گسترده طبیعت موجب کاهش چشمگیر ظرفیتهای موجود و از دست دادن فرصت و موقعیت رشد در بلندمدت نیز میشود.
طبیعت کشور ما در طول چندده سال گذشته با مشکلات فراوانی مواجه شده، و آسیبهای قابلتوجهی را تحمل کردهاست. به بیان دقیق تر، روند تخریب محیط زیست در یک دوره زمانی طولانی ادامه داشته، اما گاه آهنگ آن کندتر و گاه تندتر شدهاست.
مهمترین و مؤثرترین عوامل تخریب محیط زیست را میتوان به شرح زیر برشمرد:
۱ – رشد جمعیت و افزایش شدت بهرهبرداری از طبیعت
۲ – تغییرات طبیعی آب و هوا
۳ – سیاستهای نادرست و ناکارآمد دولتها
هر اندازه که دو عامل اول و دوم اجتنابناپذیر و قهری هستند، عامل سوم قابلکنترل و تدبیرپذیر است. دولتها میتوانند با بهرهگیری از توان کارشناسی جامعه و با استفاده از تجربه سایر کشورها برنامههایی را تدوین کنند که آهنگ تخریب طبیعت تا آنجاکه ممکن است، کند و کندتر شود. برعکس، سوءتدبیر نیز میتواند این روند را تسریع کند.
حال سؤال این است که در سالهای گذشته نگاه مسؤولان به محیط زیست تا چه اندازه کارشناسانه و عالمانه بودهاست.
در دوران مسؤولیت دولتهای گذشته، عمده مشکل و عدمکارآمدی دولتها ذیل دو محور برخورد انفعالی با تهاجم بیرویه و تشدید بهرهبرداری از منابع طبیعی و کمتوجهی به ظرفیت واقعی طبیعت در تدوین برنامههای عمرانی و بهرهبرداری از منابع بود. به عنوان مثال با افراط در برنامههای ساخت سدهای مخزنی و مهار آبهای سطحی، به سهم آبگیرهای داخلی بیتوجهی شده، و اینک با بحرانهایی مانند خشک شدن دریاچه ارومیه و … مواجه شدهایم.
اما طی هشتسال گذشته سرفصل جدیدی به این عدمکارآمدیها اضافه شد: اجرای طرحهای عظیم کارشناسی نشده یا با حداقل حجم مطالعات پایه. به عنوان مثال طرحی عظیم مانند شیرین کردن آب دریای مازندران و انتقال آن به مناطق همجوار کویر.(۱)
نکته این است که اجرای چنین طرحی زمانی میتواند قابلدفاع باشد که در ابتدای کار شیوههای استفاده از آبهای موجود در مناطق مرکزی اصلاح شود، فاضلابهای شهری و صنعتی با بهکارگیری روشهای مدرن تصفیه شده و به طبیعت برگردند، و علاوه بر این، تمام آثار زیستمحیطی اجرای این طرح بررسی شدهباشد. در غیراینصورت و با فرض عدماصلاح الگوی مصرف آب و شیوه دفع فاضلاب، افزایش عرضه آب در مناطق مرکزی باعث افزایش مصرف سرانه آب و تولید سرانه فاضلاب شهری و سرعت گرفتن آلودگی منابع آب زیرزمینی در مناطق مرکزی کشور خواهدشد.
همچنین بیتوجهی مفرط به هجوم دامها به جنگل و تأیید چنین کاری که با هیچ معیار کارشناسانهای سازگار نیست، حاصلی جز تخریب جنگل در بلندمدت ندارد. علاوه براین، اقدام به راهسازی در مناطق خاص کشور که با معیارهای حفاظت محیط زیست قابلدفاع نیست، بیتوجهی مفرط به گسترش شبکه حملونقل عمومی که منتهی به افزایش استفاده از خودروهای شخصی در کلانشهرها شدهاست، تولید و عرضه سوخت با استاندارد پایین که با وجود اعتراضات مکرر کارشناسان انجام گرفت و به تازگی برخی مقامات رسمی به آلودگی ناشی از آن اقرار کردهاند، و ….
بررسی کارنامه زیستمحیطی مسؤولان طی چنددهه گذشته، در یک نوشتار کوتاه شدنی نیست و شرح و تفصیلی فراوان لازم دارد. بااینحال، میتوان ادعا کرد سرفصلهای کمکاری و بیتوجهی مقامات به معیارهای حفاظت از زیستبوم کشور در دوران تصدی دولتهای نهم و دهم بسیار گستردهتر و متنوعتر شدهاست.
امیدوارم مسأله ارزیابی کارنامه زیست محیطی دولتها بیشتر از این موردتوجه کارشناسان و صاحبنظران قرار گیرد، و با استناد به آمار و ارقام و دادههای آماری قابلاعتماد، به روشن شدن مسأله و ارائه قضاوتی منصفانه و مهمتر از آن درس گرفتن از تجربیات گذشته کمک کنند.
—————————————
۱ – در سه یادداشت آب شیرین خزر در کام تشنه کویر ۱و ۲ و باز هم پروژه انتقال آب خزر به کویر به این موضوع پرداختهام.
دستهها: سیاستگذاری اقتصادی, مسائل زیستمحیطی