بخش شبهخصوصی و مدیریت غیرپاسخگو
مهمترین و بارزترین ویژگی بخش شبهخصوصی این است که در این بخش مدیران بنگاههای اقتصادی فقط در مقابل رئیس بالاترشان و نه سهامداران شرکت پاسخگو هستند. این ویژگی بنگاههای اقتصادی مزبور را تبدیل به حیاط خلوت مدیران مربوط میکند، که بدون نگرانی از اعتراض سهامداران و احتمالاً برکنار شدن، کارشان را پیش ببرند.
در چنین شرکتهایی کارآمدی، سودآوری و ارزشآفرینی فقط در حد شعار باقی میمانند. مدیر برای تثبیت موقعیت شغلی خود، چندان الزامی به ارائه عملکرد درخشان ندارد. فقط کافی است کاری کند که رئیس بالاتر از او راضی باشد و دفاع کند. همین دفاع دوستانه حاشیه امن موردنیاز را برای مدیر ایجاد میکند.
چندی پیش دیداری با یکی از همکاران قدیم که چندسالی است در یک مجموعه شبهخصوصی به هنرنمایی مشغول است، داشتم. از هر دری سخن به میان آمد، از خاطرات قدیم و اتفاقات جدید. تا اینکه درنهایت بحث به شرکت متبوع ایشان کشید. من ضمن انتقاد از عملکرد یکی از مدیران شرکتهای عضو گروه، به شوخی پرسیدم این فرد را از کجا پیدا کرده و اختیار یک شرکت نسبتاً بزرگ را به او سپردهاید. آخر او چه توانایی داشته و در گذشته چه فیلی هوا کردهبود که بدون کوچکترین تردید، اختیار یک دارایی قابلتوجه را به وی سپردهاید؟! مگر دستور حضرت حق جلجلاله را نشنیدهاید که فرمود: لاتؤتوا السفهاء اموالکم؟!
آن بزرگ در دفاع از تصمیم دوستان بلندپایهاش درباب انتخاب این مدیر دلاور به سمتی حساس، فقط یک دلیل و توجیه در چنته داشت: چرا میگویید ایشان توان مدیریت این شرکت را ندارد؟ ایشان قبل از این سمت، مدیریت یک شرکت بزرگتر را برعهده داشت، و حالا ایثار کرده و قدم رنجه فرموده، و مسؤولیتی پایینتر را با قصد خدمتگزاری پذیرفتهاست!
قدری به این استدلال توجه کنید: تنها دلیلی که برای دفاع از انتصاب یک فرد به مدیریت یک شرکت بزرگ میتوان مطرح کرد، این است که او در سوابق کاری خود مدیریت یک شرکت بزرگتر را دارد! این که در آن شرکت بزرگتر چه عملکردی از خود نشان دادهاست، بماند! این که این دلاور در گذشته چند شرکت را با موفقیت تمام به مرحله زیاندهی رساندهاست، بماند! این که او در سالهای گذشته چگونه و با استفاده از چه ارتباطات دوستانهای توانسته به آن سمت برسد و خرابکاری کند، بماند!
فکرش را بکنید. اگر مدیر یک شرکت در مقابل سهامداران پاسخگو باشد، برای مدیریت واحدهای وابستهاش بهترین و توانمندترین مدیران را انتخاب میکند که بتوانند ارزش داراییهای سهامداران را به بالاترین حد ممکن برسانند. زیرا اگر سهامداران از عملکرد او راضی نباشند، به سرعت کنارش خواهندگذاشت.
اما در بخش شبهخصوصی چنین نیست. کافی است با تردستیهای آماری بتوانید رئیس بالاتر را قانع کنید که با تصمیماتی که مدیر زیردستتان گرفتهاست، “مقدمات یک جهش بزرگ به سمت سودآوری فراهم شدهاست”! کافی است قاپ او را بدزدید و قانعش کنید که صرفنظر از سودهای محدود در کوتاهمدت که حکم آبباریکه را دارند، با هدف صید کردن سودی بزرگ در آینده اتفاق افتادهاست، و درایت مدیر موردنظر شرکت را به هدف بزرگش نزدیک کردهاست!
اگر رئیس بالاتر از گذشته مبهم مدیر زیردستتان پرسید که ایشان در گذشته کدام شرکت را به سودآوری رساندهاست؛ میتوانید با رندی جواب بدهید که او میخواست این کار را بکند، اما نگذاشتند!
داستان بخش شبهخصوصی که سهم بزرگی از اقتصاد کشور را به خود اختصاص دادهاست، و هنرنماییهای دلاورانهاش، مثل داستان هزارویک شب تمامی ندارد. هرازگاهی یک مورد را تعریف خواهمکرد. البته مشخصات شرکت مزبور و مدیر دلاورش طبق معمول نزد اینجانب محفوظ خواهدماند.
دستهها: مدیریت و شایستهسالاری