مدعیان فساد ستیزی *

طی سالیان گذشته و با اضافه شدن مقوله مبارزه با فساد به سبد مطالبات مردم، سهم شعارهای فسادستیزانه در مجموع شعارهای انتخاباتی احزاب و نامزدها در ایام انتخابات به‌تدریج اضافه شده‌است. اگر در سال ۱۳۸۴ یک نامزد خاص با علم کردن شعار “فقر و فساد و تبعیض” توانست سهمی اندک از صندوق آرا را به خود اختصاص بدهد، اینک بسیاری از نامزدها مدعی مبارزه با فساد هستند و خود را تنها مرد این میدان و رقبایشان را مدعیانی بی‌عمل معرفی می‌کنند. به‌راستی در این بازار مکاره فسادستیزی چگونه می‌توان بین مبارزه واقعی با فساد و مبارزه نمایشی یا حتی موسمی تفاوت قائل شد؟
در زیر به برخی از نشانه‌ها و وجوه تمایز بین مبارزه واقعی و مبارزه نمایشی با فساد اشاره می‌شود:
۱ – نفی بهره‌برداری سیاسی
سیاست‌زدگی آفت مبارزه با فساد است. با حاکمیت سیاست بر ذهن و رفتار فعالان میدان مبارزه با فساد، دراصل اولویت اول آنان نه مبارزه با فساد بلکه زمین زدن و حذف رقبای سیاسی‌شان خواهدبود. بدین‌ترتیب آنان مقابله با خطا‌های اعضای حزب و جناح سیاسی خود را “مصلحت” نخواهنددانست، و در مقابل فقط به فکر عیب‌جویی از رفتار اعضای جناح سیاسی مقابل خواهندبود.
یک مبارز واقعی با فساد باید در عمل ثابت کند که هدف او مبارزه با فساد است و رفتار مفسدانه در هرکجا و توسط هر فردی اتفاق افتاده‌باشد، از دید او فرقی نمی‌کند و باید با آن مبارزه کرد. حتی می‌توان گفت مبارز واقعی باید به فساد نزدیکان و همفکران خود بیشتر حساس باشد و برخورد با آن را دارای اولویت بیشتر بداند. ازاین‌رو کلیه مدعیان فسادستیزی که تلاش خود را صرف یافتن مصادیق فساد در اردوی سیاسی رقیب خود می‌کنند، در معرض اتهام “مبارزه نمایشی” هستند.
۲ – حمایت از رسانه‌های فسادستیز
رسانه‌ها نقش مهمی در میدان مبارزه با فساد دارند. حضور آزاد رسانه‌ها در این میدان ازیک‌سو موفقیت مبارزه را تضمین می‌کند، و از سوی دیگر امکان تبعیض در مبارزه را از بین می‌برد. رسانه‌ها می‌توانند با کشف و افشای رفتار مفسدانه قدرتمندان بهترین یار و یاور فعالان این میدان باشند. بااین‌حال این حضور به مذاق برخی قدرتمندان خوش نخواهد‌آمد، زیرا رسانه‌ها می‌توانند چنان ابعادی به مبارزه با فساد ببخشند که کنترل آن از دست قدرتمندان خارج شود، و حاشیه امن متحدان سیاسی آنان را هم از بین ببرد.
طرفداران مبارزه واقعی با فساد نه‌تنها از حضور رسانه‌ها در میدان مبارزه نگران نیستند، بلکه از این حضور استقبال می‌کنند، زیرا نگران “تهدید حاشیه امن نورچشمی‌ها” نیستند. اما مبارزان غیرواقعی در قدم اول دنبال اعمال محدودیت برای رسانه‌ها خواهندبود، و همین نکته کلیدی مشت این مدعیان را باز می‌کند.
۳ – افزایش درجه شفافیت
مبارزه با فساد در پشت درهای بسته امکان‌پذیر نیست. افزایش درجه شفافیت در جامعه ازیک‌سو مفسدان و رانت‌خواران را خلع سلاح می‌کند، و از سوی دیگر مطالبه‌گری را در جامعه گسترش می‌دهد. مبارزان واقعی طرفدار افزایش شفافیت هستند زیرا دانستن و بیشتر دانستن را حق انکارناپذیر مردم می‎دانند، و هیچ مصلحتی را توجیه‌گر پنهان‌کاری و نامحرم تلقی کردن مردم نمی‌دانند. در مقابل طرفداران مبارزه نمایشی با فساد با هر بهانه‌ای مهر محرمانه بر “پرونده‌های خاص” زده، و آن‌ها را از دسترس عموم خارج خواهندساخت. البته ممکن است به‌صورت موردی آنان نیز طرفدار افزایش شفافیت بشوند، اما بی‌تردید حاضر به حمایت از “شفافیت همه‌جانبه” نیستند.
گفتنی است در پرونده شفافیت آرای نمایندگان مجلس، افراد و گروه‌هایی که ذاتاً علاقه‌ای به افزایش شفافیت ندارند، بنا به دلایلی خاص از شفاف‌سازی در مجلس حمایت می‌کردند، اما این طرفداری موردی را نمی‌توان و نباید با طرفداری جدی از شفافیت اشتباه گرفت.
۴ – ضرورت بستن پرونده‌های نیمه‌کاره
یکی از دشواری‌های مبارزه با فساد در کشور ما وجود پرونده‌های نیمه‌کاره است. طولانی‌شدن فرایند رسیدگی به پرونده‌ای مثل واگذاری املاک شهرداری تهران و عدم ارائه گزارش نهایی از سوی متولیان امر موجب می‌شود که افکار عمومی از تعقیب آن خسته ‌شوند. در چنین مواردی صاحبان حق امید خود را از دست می‌دهند، و حتی معلوم نمی‌شود که بالاخره این پرونده در دست بررسی است یا به باد فراموشی سپرده‌شده‌است.
طرفداران مبارزه واقعی با فساد نمی‌توانند در مقابل پدیده “پرونده‌های نیمه‌کاره” سکوت کنند، زیرا وجود چنین پرونده‌هایی ازیک‌سو حاشیه امن برای برخی مفسدان می‌سازد که می‌پندارند راه گریزی برایشان وجود دارد، و از سوی دیگر مردم را از اجرای عدالت ناامید می‌سازد، که نتیجه آن عدم حمایت مؤثر از برنامه مبارزه واقعی با فساد است. ‌
موارد دیگری از وجوه تمایز مبارزه واقعی و نمایشی با فساد را نیز می‌توان برشمرد. اما به باور نگارنده توجه به همین چهار مورد عمده به‌خوبی می‌تواند در تشخیص مبارزه نمایشی کمک کند. بدین‌ترتیب باید گفت هر مدعی فسادستیزی لزوماً یک مبارز واقعی و صادق با فساد نیست، مگر این‌که اول با همه پرونده‌های فساد برخورد کند نه فقط با پرونده‌های منسوب به رقبای سیاسی خودش، دوم این‌که حامی رسانه‌ها باشد و با هر قدرتی که دنبال ایجاد مزاحمت برای رسانه‌ها است، درگیر شود، سوم این‌که شفافیت همه‌جانبه را بپسندد و با بهانه‌های واهی مانع جریان آزاد اطلاعات نشود، و در نهایت تکلیف خود را با “پرونده‌های نیمه‌کاره” روشن کند.
به قول خواجه حافظ:
نه هرکه سر بتراشد، قلندری داند
نه هرکه آینه سازد، سکندری داند
نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست
کلاهداری و آیین سروری داند
—————————–
* – این یادداشت در روزنامه شرق شماره شنبه ۴ – ۸ – ۹۸ به چاپ رسیده‌است.

guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments
نقل مطالب سایت با ذکر منبع آزاد است.